جملات شروع دفتر خاطرات + عکس نوشته زیبا در مورد دفتر خاطرات
در این پست می توانید جملات شروع دفتر خاطرات و عکس نوشته زیبا در مورد دفتر خاطرات و اشعار زیبا برای شروع دفتر خاطرات و جملات احساسی برای شروع دفتر خاطرات و متن ادبی برای دفتر خاطرات را ببینید.
جملات شروع دفتر خاطرات
دفتر خاطره خیس است
دلم چشم تو،تُنگ است!
همین خاطره ثبت است
نوشتم تو بیایی!
غم ما را بزدایی
توکجایی؟
همین خاطره با من
همه جا هست!
زندگی همچون یک دفتر خاطرات هزار برگ است
که یک نفر غرق خوشبختی است
و یک نفر غرق در مشکلات
دیگری در دل خاک است
و نفر دیگری در دل شب
تا چشمی باز کنیم
عمرمان گذشته
خاطره چیز خوبیه، اگه مجبور نباشی با گذشته بجنگی.
***
تپش قلب غروب
سایه انداخته برخانه ی شب
ونفس حجله ی آمال مرا
غارتش می کند -اما چه کسی؟
بر کلون در این خانه
تلنگر می زد!
بادبود ونفس گرم پری-
عشق یا پنجه ی مرگ ابدی؟
اشعار زیبا برای شروع دفتر خاطرات
دفتر خاطر ز نقش دیگران شستم تمام
تا تو نقش خویش بر لوح دلم بنگاشتی
اوحدی در دوستی با آنکه جانب دار تست
جانب او را به قول دشمنان بگذاشتی
تاوان خاطرات جنون است و بس…!
***
دفتر خاطره را دست قلم
داده بودش به سحاب
تانگردد پی أن کودک باد
لب افسانه نداد
به من خسته جواب
عاقبت بخت مرا گریه ربود
در چنین بود ونبود دل سپردم
به تپش -به غروب
دفتر خاطره را پیچاندم
ورسیدم به آبی که درآن آبادی
(می رود پای سپیدار بلند)
به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی
به صد دفتر نشاید گفت حسب الحال مشتاقی
کتاب بالغ منی حبیبا معرضا عنی ان افعل
ما تری انی علی عهدی و میثاقی
کاش زندگی دکمه ی آف داشت !
***
خاطرات خیلی عجیب هستند، گاهی اوقات میخندیم به روزهایی که گریه میکردیم، و گاهی اوقات گریه میکنیم به یاد روزهایی که میخندیدیم…!#هاروکی_موراکامی
هر چه در خاطرات آید که من آنم نه من آنم
هر چه در فهم تو گنجد که چنینم نه چنانم
هر چه در فهم تو گنجد همه مخلوق بود
آن به حقیقت تو بدان بنده که من خالق آنم
جملات احساسی برای شروع دفتر خاطرات
نه حوصله ی مرور خاطره دارم…
نه حوصله ی اتفاقی جدید…
خواب…
دلم یک خواب عمیق میخواهد
بدون ترس…بدون اضطراب…بدون فکر!
به آدم ها درس ماندن بدهید !
هیچ چیز به اندازه رفتن ،
نمی تواند یک بیمارِ وابسته به خاطرات را
از پای در بیاورد ..
متن ادبی برای دفتر خاطرات
نقش بسی دیدم از دفتر خوبی ولی
بر ورق سینه جز نقش تو ننگاشتم
تا بتو پرداختم خلوت دل را تمام
سایه خود نیز را مشغله پنداشتم
خاطره چیز عجیبی ست؛ گاه مثل شعبده باز، از کلاه، عکس هایی فوری را بیرون می کشد که خیال می کردی تا ابد فراموششان کرده ای.
***
همه ی قرض هایم را که صاف کنم باز هم به دل خودم مدیون می مانم
برای همه ی دل خواست های و توقعات بی جواب مانده اش
نظرات