متن خداحافظی با ماه محرم با جملات زیبا + عکس نوشته خداحافظ محرم ۱۴۰۱

0

خداحافظ محرم ۱۴۰۱ : آخرین روز ماه محرم رسید، به همین مناسبت پیامک و متن خداحافظی و وداع با ماه محرم و عکس نوشته خداحافظ محرم ۱۴۰۱ با پیام و اس ام اس درباره روز آخر ماه محرم و جملات و عکس وداع با ماه محرم و متن زیبا درباره پایان ماه محرم با متن مداحی خداحافظ محرم و اشعار و عکس پروفایل خداحافظی با ماه محرم و عکس استوری خداحافظ محرم ماه عزای حسین در آخرین روز محرم سال ۱۴۰۱ را در ادامه از مجله حرف تازه دانلود کنید:

عکس و متن خداحافظ محرم 1401

جملات و متن زیبا خداحافظی با ماه محرم + عکس نوشته خداحافظ محرم ۱۴۰۱

امروز آخر ماه محرم است

ماه امام حسین علیه السلام

ماه سینه زنی

ماه عزاداری برای ارباب

ماه پیراهن های مشکی

ماه نذری و ماه چایی صلواتی

امروز پایان ماه محرم است

امام عشق ما برای ارباب تمامی ندارد

امام حسین ع شمعی ست که خاموش نمی شود

عزاداری همه قبول درگاه حق

خداحافظ محـرم ، ماه ارباب

عمری باقی بود محرم دیگر نوکریت رو می کنیم آقا

*****

دارد تمام می شود آقا عزای تو
‎کم گريه کرده‌ايم مُحرّم برای تو

‎تازه به شام می رسد از راه قافله
‎تازه رسیده نوبت طشت طلای تو

جملات و متن سوزناک خداحافظی با ماه محرم + عکس نوشته خداحافظ محرم 1401

اگر چه گریه نمودم دو ماه با غمتان
مرا ببخش نمردم پس از محرمتان

لباس مشکی من یادگاری زهراست
چگونه دل کنم از آن؟ چگونه از غم تان؟

بگیر امانتی ات را خودت نگه دارش
که چند وقت دگر می شویم محرمتان

برای سال دگر نه برای فاطمیه
برای روضه مادر برای ماتمتان

دلم بگیر که محکم ترش گره بزنی
به لطف فاطمه بر ریشه های پرچم تان

هزار شکر که از لطف پنجره فولاد
میان حلقه ماتم شدیم هم دمتان

بیا دوباره بخوان روضه های یابن شبیب
که من دوباره بسوزم دوباره با دمتان

چه شام ها که زدی سر به گریه ام اما
مرا ببخش نمردم به پای مقدمتان

شاعر مهدی نظری

عکس نوشته خداحافظ محرم برای پروفایل و استوری

متن زیبا درباره خداحافظی با ماه محرم

دارد تمام می شود آقا عزای تو
کم گریه کرده ایم محرم برای تو

دارد چه زود سفره تو جمع می شود
تازه نشسته ایم بخوریم از غذای تو

شبهای آخر است گدا را حلال کن
این هم بساطِ نوکر ِ بی دست و پای تو

ما را ببخش گریه ی سیری نکرده ایم
چشمانِ خشکِ ما خجل از این عزای تو

هر روز روز تو همه جا محضر شما
یعنی که هست هر چه زمین کربلای تو

میل دوبارگی بهشت آدمی نداشت
وقتی شنید گوشه ای از روضه های تو

کی دست خالی از در این خانه رفته است
دست پر است تا به قیامت گدای تو

تنها بلد شدیم تباکی کنیم و بس
گریه کند برای تو صاحب عزای تو

گریه کن تو حضرت زهراست والسلام
جانم فدای فاطمه و جانم فدای تو

تازه به شام می رسد از راه قافله
تازه رسیده نوبت تشت طلای تو

عکس نوشته خداحافظ محرم

اس ام اس وداع با محرم

خداحافظ ماه غصه های حرم
بازم فکر حرمت زده به سرم
دوخته ام به پرچمایِ ماتمت نگاهمُ
چجوری در بیارم پیراهن سیاهمُ
یادم نمیره، ماهِ سرخ عزا
یادم نمیره، صدایِ روضه ها
یادم نمیره، زیارت عاشورا
حسین آقام جوونیِ ما به فدات
حسین آقام کی میرسیم به کربلا
وای آقام وای آقام وای
امشب شب آخر دوماه عزاست
مرحم دل دست حضرت زهراست
دل من قرصه به اون دعایِ خیر مادرت
آقاجون دست منو بزار تو دست اکبرت
شرمندم آقا، به خدا از شما
جا مونده ام از، تموم شهدا
زنده ام با یاد، شمیم کربلا
ردم نکن به نوکری قابل بدون
آقایی کن منو به دوستام برسون
وای آقام وای آقام وای

****

فلک را رکن ارامش شکسته
زمین از اشک غم ، در گل نشسته
ملائک جمله در جوش و خروشند
خلایق جمله از ماتم خموشند

عکس پروفایل وداع با ماه محرم

متن اشعار و مداحی خداحافظی با ماه محرم

گفتم که عمر ماه صفر رو به آخر است
دیدم شروع محشر کبرای دیگر است
گردون شده سیاه و فضا پر زدود و آه
تاریک تر ز عرصه تاریک محشر است

***

ای شررهای غمت گشته شمع حرمت
دشمنت هــم نبــود ناامیـد از کرمت
تـو جگـر پـاره زهرایی و پاره جگری
بعد زهـرا و علـی از همه مظلوم‌تری

***

غمی در سینه ام می جوشه امشب
چراغ آسمون، خاموشه امشب
گمونم پیرهنِ مشکیشو، زهرا (علیهاالسلام)
به جای مادرش، می پوشه امشب!

عکس پروفایل خداحافظ ماه محرم

بیا از مدینه ای نور چشمان ترم
بین که از زهر جفا پاره شد این جگرم
چشم من مانده به در کجایی ای جواد من
ای عزیز دل من بیا برس به داد من

****

تمام زهر کین در من اثر کرد

هلالی چهره ی قرص قمر کرد

و دشمن با همین زهر ستمگر

تو گویی خنجری در این جگر کرد

*****

خراسان می‎دهد بوی مدینه
خراسان کوه غم دارد به سینه
خراسان را سراسر غم گرفته
در و دیوار آن ماتم گرفته

پیامک درباره خداحافظی و وداع با ماه محرم

جملات ادبی و پیام کوتاه پایان محرم

شب شهادت مولای مهرپرور ماست
کسی که سایه لطفش پناهِ کشور ماست
شب شهادت هشتم امام معصوم است
که آستانه او قبله گاه باور ماست

****

امام رضا الهی من فدات شم
فدای تک تک کبوترات شم
دلم دخیل پنجره فولاده
کبوتر ایوون گوهر شاده

اشعار تمام شدن ماه محرم

بگذار، خون چشم تو، به اشک خود بشویم

که مگر شود میسر، نگهی کنی به سویم

بگذار، تا توقف بکنند نیزه داران

که دمی بیاد طاها، گل روی تو ببویم

بگذار، تا ببوسم ز رخت بجای زهرا

که درین سفر، برادر، همه جا بیاد اویم

بگذار، تا گلویت، ز سرشک خود کنم تر

که فشار غصه دیگر، شده عقده در گلویم

بخدا قسم که زینب، نکند هنوز باور

که تنت به کربلا و، سر توست روبرویم

لحظات وصل، ترسم، ز کفم رود حسینم

ز گزارشات هجران، تو بگوی و، من بگویم

خبر از تنور خولی، دهد این غبار رویت

تو بریز اشک و منهم، تو بشوی و من بشویم

چه کنم درین بیابان، اثر از رقیه ام نیست

تو بگرد و، من بگردم، تو بجوی و، من بجویم

چو نشانة مودت بود اشک من (حسانا)

به خدا همین مرا بس، به دو عالم آبرویم

جملات و متن سوزناک خداحافظی با ماه محرم + عکس نوشته خداحافظ محرم 1401

خداحافظ ای سرزمین کربلا

خداحافظ ای نینوا و دشت کربلا

خداحافظ ای خیمه گاه قتله گاه

خداحافظ ای همدم اشک و آه

خداحافظ ای شمع افروخته

خداحافظ ای خیمه سوخته

خداحافظ یاسمن نسترن

خداحافظ ای کودکان حسن

خداحافظ ای یاس ام البنین

خداحافظ ای مشک روی زمین

خداحافظ ای یار گل پوش من

که مانده صدای تو درگوش من

تو خورشیدی و زیر این آفتاب

دلت پاره پاره ز فقدان آب

سرت بر سر نی گواه من است

گواه همه سوز و آه من است

اگر چه من از پیش تو میروم

به دنبال این سر به پا میروم

دلم در کنار تو جا مانده است

برای تو از فاطمه خوانده است

***

روزگاری همه آرزویم بود نیایم سفر کرببلا
تا که نبینم بخدا ، داغ تو ای زاده زهرا، پسرشیر خدا ، حضرت مولا
ولی ازآن موقع که نیت ماندن کردی
ماندی اینجا وهمه باور تو، خواهر تو ، خواهر خو ن جگرِ غم زده ی ِ مضطر تو،
بار سفر بست به دنبال سر تو
به همراه یتیمان وزنان حرم تو
که همه گریه کنان ، موی کنان ، مویه کنان ، دل نگران ، ناله کنان ، راهی کوفه شد وراهی بر شام
همان کوفه که استاد مسلمانی شان بوده ام آیا؟
چه شهری،چه پذیرایی خوبی، میزبان سنگ به دست خوب پذیرائیمان کرد ،
عجب این بود درآن شهر ، همان شهر علی، شهر یتیمان و اسیران که قوت و غذاشان همه شب داد
خواهرت را همگی مسخره کردند !
همه شان خنده کنان ، رقص کنان ، طعنه زنان پای سر تو ،
سری که قاری قرآنی بود
سری که آیه ی ایمانی بود
گرچه بر نی شده اما به دلم باعث تسکین پریشانی بود

*****

ای مقیم دل زینب
خبرت هست که بعد از تو و عباس ، همان غیرت و مردانگی محض، چه آمد به سر ما ؟
خنده و چشم حرامی ، سنگ و سوت و کف آن مردم شامی ،
در آن کوچه و بازار ، در آن مجلس اغیار ، در آن محفل غم بار به دور از تو و از چشم علمدار
کسی خواست کنیزی ببرد دخترمان را !
چقدر می ترسید ،
دخترت را گویم ، چقدر می لرزید
دختری که به عمویش همه جا می نازید ،
دختری که به ید و قدرت مردانه ی او می بالید
همه ی راه زشرم از عمویش می نالید
به دست مشک و به چشم اشک ، سوی علقمه عازم شده با ذکر عمو وای عمویش
ولی آهسته شنیدم که چنین گفت سکینه
وای اگر بی تو عمو باز روم تا به مدینه
چه جوابی بدهم مادرتان ام بنین را ؟

نظرات