متن و جملات شهادت عبدالله بن حسن و شب پنجم محرم ۱۴۰۱ + عکس نوشته

0

متن و جملات شهادت عبدالله بن حسن و شب پنجم محرم ۱۴۰۱ + عکس نوشته

شب پنجم محرم شب عبدالله بن حسن : وی از فرزندان امام حسن مجتبی علیه السلام است که در واقعه کربلا به شهادت رسید. در روز عاشورا هنگامی که امام حسین(ع) در میدان بود، خود را به او رساند، عبدالله دست خود را جلوی ضربه شمشیر ابجر بن کعب که قصد کشتن عمویش را داشت، قرار داد. با این ضربه، دستش قطع و به پوست آویخته شد و در حالی که در آغوش عمویش بود حرمله بن کاهل اسدی او را با تیری هدف قرار داد و به شهادت رساند. به همین مناسبت متن درباره عبدالله بن حسن و عکس نوشته تسلیت شهادت عبدالله بن حسن شب پنجم محرم و پیام ها و متن تسلیت شهادت عبدالله بن حسن شب پنجم محرم ۱۴۰۱ در اختیار شما قرارداده ایم. همراه ما باشید.

شعر شب پنجم محرم عبدالله بن حسن ، اشعار عبدالله بن حسن ، رجز عبدالله بن حسن ، متن درباره عبدالله بن حسن ، عکس نوشته عبدالله بن حسن عکس پروفایل و استوری، نحوه شهادت عبدالله بن حسن در ادامه مطلب و …

 

عبدالله بن حسن کیست

متن تسلیت شهادت عبدالله بن حسن و شب پنجم محرم ۱۴۰۱ به همراه

عکس نوشته

کیست این طفل که تفسیر کند مردن را
سهل انگاشت به میدان عمل رفتن را
غیرت حیدری اش ریخت بهم دشمن را
یازده ساله ولی لایق رهبر شدنش
واژه ای نیست به مداحی این آزاده

***

متن درباره عبدالله بن حسن

***

کودکم امّا در این بیشه جگر دارم عمو
از دو دستانم برای تو سپر دارم عمو

با مدد از نامِ زیبای حسن گل می کنم
بر تمامِ دشمنانت من خطر دارم عمو

ماندنم در خیمه ها ننگ است ای سالارِ عشق
من از این ماندن از این صّحت..حذر دارم عمو

در رکابِ تو شهادت می شود قطعاً نصیب
می رسم بر این سعادت..خود خبر دارم عمو

چه کسی گفته یتیمم بیکس و کارم بگو..
من چنان تو شاهِ مظلومان پدر دارم عمو

بر تنت داری جراحت ای تمامِ زندگی…
از غمِ این زخم هایِ تو شرر دارم عمو

مصحفِ کرببلا نامِ مرا حکّ کرده است
حادثه سازم در این مصحف اثر دارم عمو

جامه ی رزمی نشد پیدا برای من حسین
پس لباسِ سرخِ رفتن را به بر دارم عمو

دست دادم تا نیفتد بر تنِ پاکت خراش
در هواداری ز تو خیلی هنر دارم عمو

حیف بعد از رفتنت عمّه اسارت می رود
از غمِ این روضه ها چشمانِ تر دارم عمو

***

متن درباره شهادت عبدالله بن حسن

***

کیست این طفل که تفسیر کند مردن را

سهل انگاشت به میدان عمل رفتن را

غیرت حیدری اش ریخت بهم دشمن را

یازده ساله و لی لایق رهبر شدنش

اشعار عبدالله بن حسن

روضه شب پنجم محرم عبدالله بن حسن

***

دردی به سینه هست که خاکسترم کند
در دستهای محکم تو مضطرم کند

خشکم کند به شعله ی این داغ ماندنم
با ابرهای اشک بیاید ترم کند

آه ای خدا به عمّه چه گویم که لحظه ای
بالم دهد، رها کُنَدم، باورم کند

من می پرم خدا کند او تیغ خویش را
جای عمو حواله ی بال و پرم کند

قیچی زد و برید و مرا تکّه تکّه کرد
اصلاً اراده کرد گلی پرپرم کند

حالا که من به سینه ی زخمش رسیده ام
بگذار، دست های کسی بی سرم کند

***

شعر درباره شهادت عبدالله بن حسن

***

من آمـده ام تا کـه به پای تو بمیرم
امـروز غـریبـانـه بـرای تو بمیرم

غم نیست اگر در قدمت دست من افتد
شادم به خدا تا که به پای تو بمیرم

از خیمه دویدم که کنم جان به فدایت
خواهـم که عمو زیر لوای تو بمیرم

ای کاش ذبیح تو شـوم در ره توحید
تا در ره عشقت به منـای تو بمیرم

این قـوم اگـر تشنـۀ خونند، بیایند
آماده شدم تا که به جای تو بمیرم

بگذار که از خیـل شهیـدان تو بـاشـم
بگـذار که در کرب و بـلای تو بمیرم

کو حرملـه تـا تیـر بینـدازد و من هم
زان تیـر در آغـوش وفای تو بمیرم

از قول من خسته جگر گفت «وفائی»
ای کـاش کـه در راه ولای تو بمیرم

عکس پروفایل تسلیت شهادت عبدالله بن حسن برای استوری

شعر درباره شب پنجم محرم عبدالله بن حسن

***

قربانیم راهی قربانگاه هستم
با عشق خود تا پای جان همراه هستم
گفتم که بشناسید عبدالله هستم

عبد حسینم یادگار مجتبایم
جانم فدایت ای عمو دارم می‌آیم

***

عبدالله بن حسن چه کرد

***

واژه ای نیست به مداحی این آزاده

چه مقامی است خدا داده به آقازاده

از کجا آمد و راهش به کجا افتاده

دامن پاک عمو بود از اول وطنش

بی زِرِه آمد و جان را زِرِه قرآن کرد

بی سپر آمد و دستش سپر جانان کرد

بی رجز آمد و ذکر عمویش طوفان کرد

بی کفن بود ولی خون تنش شد کفنش

***

عکس درباره عبدالله بن حسن

متن درباره عبدالله بن حسن

پروانه را تحمل ماندن به خاک نیست
مست تو را ز نیزه و شمشیر باک نیست
خیری ندیده هرکه برایت هلاک نیست
در عشق سن و سال که اصلا ملاک نیست

***

نوحه شب پنجم محرم

***

خورشید تیره بود و هوا پرغبار بود
پشت سرتو عمه پریشان و زار بود
دور و بر تو نیزه و سرنیزه دار بود
زخم تنت یکی و دو تا نه، هزار بود

دیدم ز دور مرکبت افتاد بر زمین
مثل تن تو زینبت افتاد بر زمین

دیگر زمان آمدنم بود آمدم
از غصۀ تو سوختنم بود آمدم
هنگام مردتر شدنم بود آمدم
جای زره لباس تنم بود آمدم

با دست خالی آمدم اکبر شوم تو را
پای برهنه قاسم دیگرشوم تو را

دستم سپر برای تو ای بی سپرترین
گردد فدای تو پسرت ای پدرترین
ای از عطش بریده نفس خون جگرترین
کن دیده باز روی من ای محتضرترین

بوی حسن گرفت فضا روی سینه ات
وقتی که دوخت تیر مرا روی سینه ات

نحوه شهادت

عبدالله فرزند امام مجتبی (علیه السلام) است. مادر عبدالله دختر شلیل بن عبدالله بجلّی بوده است.
وقتی عبدالله اذن جنگ گرفت از عموی بزرگوارش ، ناگاه «ابجر بن کعب» شمشیر خود را به سوی امام پایین آورد. عبدالله فریاد زد: «ای پسر زن ناپاک! وای بر تو! آیا می‌خواهی عمویم را بکشی؟» بَحر قصد ضربه زدن به امام را داشت. ناگاه عبدالله دستش را پیش آورد تا ضربه را از امام دور سازد. ولی دست مبارکش تا پوست قطع شد و دست آویزان گشت.
کودک فریادش بلند شد: «یا امتاه؛ ای مادرم!» حسین(علیه السلام) او را در بر گرفت و به سینه چسبایند و فرمود: «ای فرزند برادرم! بر آنچه به تو رسیده صبر کن و آن را به حساب خیر بگذار؛ چرا که خداوندا تو را به پدران صالحت ملحق خواهد کرد.»
در نهایت عبدالله به دست «حرمله بن الکاهل الاسدی» به شهادت رسید

 

یاران با وفای امام حسین عبدالله بن حسن

***

آنکه از حالا نگاهی برشما انداخته
آه میبینی عمو را در کجا انداخته

یک نفر از دور میخندد به اشک چشم تو
دیگری آنجا عمو را زیر پا انداخته

دور او جمعند هرکس قسمتی را میکشد
بی حیایی‌روی مویش رد پا انداخته

نیزه داران دوره اش کردند اما آن میان
پیر مردی برسرش جای عصا انداخته

ارث و میراث نبوت‌را به غارت میبرند
یک نفر از دور چنگی بر عبا انداخته

من نمیخواهم بمانم یا که اینجا بشنوم
بی حیایی چشم بر ناموس ما انداخته

تا غرورت بشکند خولی کنار حرمله
از همین حالا در آنجا بوریا انداخته

من که عمری مثل قاسم چون سپر بودم بر او
پس چرا حالا مرا امروز جا انداخته

***

کسانی که به دست حرمله کشته شدند عبذالله بن حسن

همراه ما باشید

نظرات