ساعتچی

متن کوتاه خنده دار برای استوری اینستاگرام

0

“ متن کوتاه خنده دار برای استوری  ۲۰۲۲ “، طنزنوشته های کوتاه جدید و جالب  + آلبوم عکس نوشته خنده دار برای پروفایل و استوری + عکس نوشته خنده دار برای استوری واتساپ را در ادامه این مطلب ما برای شما گلچین کردیم تا برای خرید از آنها ایده بگیرید.

متن کوتاه خنده دار برای استوری 2022

متن کوتاه خنده دار برای استوری ۲۰۲۲

این روزها دلم بیشتر از همه از خدا پُر است
شده‌ام کافر… اما نه!
یک حس خوبی در دلم هست هنوز
و احساس می‌کنم خدا خودش هم حق می‌دهد
اما به رو نمی‌آورد تا پررو نشوم!
ای خداجان… دلت خوش است!
به من بگو اگر پررو بشوم چه می‌کنم؟!
سخت است دلت بشکند از کسی که تنها اوست که می‌داند، و می‌ماند!
سخت است پر از سؤال باشی
همه هم با چرا شروع شوند و هیچ صدای زیرا…
از هیچ کسی و هیچ جایی به گوش نرسد!
و آرزو کنی یکبار
فقط یکبار از نزدیک ببینی
همانی را که هرلحظه کنارت است!
می‌بینی خدا…؟ دیوانه شدم آخر… ببخش مرا
چرا چنین شد؟
می‌بینی تو را به خدا…؟
چقدر حرف دارم برایت، چقدر زیاد
کجایی تو؟
این همه جا که می‌گویند، کجاست؟
می‌شود بنشینی پای حرف‌هایم؟
بخدا قول می‌دهم حق با من است
تو فقط گوش کن
اگر آخر حرف‌هایم به گریه نیفتادی
بفرما بسوزان و خاکسترم کن. به جهنم! به درک!
آسمانت متری چند؟
به سرم زده همه را بخرم. نقد…
به قیمت همان دقایقی که می‌نشینی پای حرف‌هایم!
تو بگو
دیدارمان کِی و کجا؟

متن کوتاه خنده دار برای استوری 2022

متن کوتاه خنده دار برای استوری ۱۴۰۱

خردادماه بود و امتحانات ثلث آخر؛ نسبت به دو ثلث قبلی استرس چندانی نداشتم. ته دلم آرامشی بود که به استشمام عطر رزهای رنگی در همه‌جای شهر، و نزدیک شدن به تابستان و آغاز تعطیلات بی‌ربط نبود.
هرچه بود، من هرسال آن موقع حالم خوب می‌شد. و آن سال به مراتب بیشتر…
سال آخر راهنمایی بودم و حس بزرگ شدن و عبور از این دوران خیلی به دلم می‌نشست.
بعد از فقط سه ماه و اندی می‌شدم یک دخترخانوم دبیرستانی.
کل طول سال تحصیلی سوار بر سرویس، از این مینی بوس رنگی‌های کوچک، به مدرسه رفت و آمد داشتم. اما آن دوسه هفته‌ی پایانی را اجازه می‌دادند که پیاده بروم و پیاده برگردم.
خانه‌ی آقاجان در مسیرم قرارداشت. محکم در می‌زدم. تند و سریع یک شاخه گل از باغچه‌ی وسط حیاط، هربار از یک رنگ متفاوت، می‌چیدم. بعد با عجله باقی راه را طی می‌کردم که نکند به امتحان آن روز دیر برسم.
تا امتحان تمام شود و به خانه برگردم، حواسم به گلِ زیبای آن روز بود که خراب نشود.
پایین گلها را با نخ می‌بستم و از سقف اتاقم آویزان می‌کردم تا همانجا خشکشان بزند!
بعد از خوردن ناهار مختصری، کتاب و دفترِ امتحان فردا را برمی‌داشتم و می‌رفتم بالاترین قسمت خانه، یعنی پشت بام؛
درون سایه‌ی کوچکی مچاله می‌شدم و شروع می‌کردم به نبرد تن به تن با کل کتاب.
آنجا تنها جایی بود که از درس خواندن خسته نمی‌شدم. خودم بودم و سکوتی که صدای خیابان و پیاده‌رو و کوچه‌ی آن پایین را در خود گم می‌کرد!
یواشکی واکمن کرمی رنگم را از لای کتاب بیرون می‌کشیدم. مامان اگر می‌فهمید بیچاره‌ام می‌کرد. نوارِ داخلش را که همان همیشگی بود، به اول می‌زدم. و با گوشی‌های کوچک درون گوشهایم، غرق در صدای خواننده‌ی جوانی می‌شدم که بعدها نامش را فهمیدم. این را هم بعدها فهمیدم که به آن گوشی‌ها هندزفری می‌گویند. چشم و مغزم روی درس قفل بود، و گوش و قلبم در دل آن ترانه‌ها…
زمان از دستم در می‌رفت. انگاری مست می‌شدم. شاید جدی جدی داشتم بزرگ می‌شدم و حواسم نبود!
یک جاهایی از آهنگ، دلم هُری می‌افتاد پایین و سپس چند لحظه‌ای بیخود و بی جهت می‌لرزید!
آن زمان می‌ترسیدم که چه مرگم است!
اما بعدها فهمیدم
دلم از من عشق می‌خواست
وقت عاشق شدنش رسیده بود و باید هرچه سریع برایش آستین بالا می‌زدم!

و اکنون با تمام وجود می‌گویم
ایکاش می‌شد فقط یکبار دیگر
آن چنان معصومانه و محرمانه عاشق شد!

 

 

متن کوتاه خنده دار برای استوری 2022

متن کوتاه خنده دار برای استوری 2022

متن کوتاه خنده دار برای استوری 2022

متن کوتاه خنده دار برای استوری 2022

متن کوتاه خنده دار برای استوری 2022

 

متن کوتاه خنده دار برای استوری 2022

متن کوتاه خنده دار برای استوری 2022

متن کوتاه خنده دار برای استوری 2022

متن کوتاه خنده دار برای استوری 2022

متن کوتاه خنده دار برای استوری 2022

متن کوتاه خنده دار برای استوری 2022

متن کوتاه خنده دار برای استوری 2022

متن کوتاه خنده دار برای استوری 2022

متن کوتاه خنده دار برای استوری 2022

متن کوتاه خنده دار برای استوری 2022

متن کوتاه خنده دار برای استوری 2022

 

نظرات