بیوگرافی غزاله شکور از دوستی با آرمان تا قتل + خانواده و راز جسد غزاله
غزاله شکور کیست, غزاله شکور متولد سال ۱۳۷۴ در تهران است که و توسط دوست پسر و نامزدش آرمان عبدالعالی در اسفند سال ۱۳۹۲ به قتل رسید. در ادامه با بیوگرافی غزاله شکور دختری که توسط آرمان عبدالعالی به قتل رسید به همراه عکس های شخصی و خانواده غزاله شکور و پیج اینستاگرام و جزئیات کامل از دوستی با آرمان تا روز قتل و جسد غزاله کجاست و خبرهای جدید از پرونده قتل وی و اجرای حکم اعدام قاتلش روز شنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۰ و بیوگرافی و ماجرای قتل غزاله توسط آرمان عبدالعالی و عکس های خانواده غزاله شکور را در ادامه در مجله حرف تازه می خوانید
بیوگرافی غزاله شکور
غزاله شکور, در سال ۱۳۷۴ در تهران در خانواده تحصیل کرده به دنیا آمد. او در اسفند سال ۱۳۹۲ توسط آرمان عبدالعالی پسری ۱۷ ساله به قتل رسید و هنوز جنازه و جسدش پیدا نشده است و رمز این ناپدید شدن جنازه غزاله به رازی عجیب تبدیل شده است.
غزاله شکور در سال ۹۲ به قتل رسید و هیچ وقت جسد او پیدا نشد و به همین دلیل پروندهی او تا دی ۹۸ باز ماند.
غزاله در تاریخ ۱۲ بهمن ماه سال ۱۳۹۲ برای مراجعه به دکتر از خانه بیرون رفته و هیچگاه به خانه بر نمیگردد؛ و اکنون پس از گذشت ۸ سال قرار است آرمان عبدالعالی قاتل او شنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۰ اعدام شود.
جسد غزاله شکور کجاست
از سال ۹۲ تاکنون در سال ۱۴۰۰ هنوز جسد غزاله پیدا نشده و هیچ کس خبر ندارد که بر سر جنازه و جسد او چه آمده است.
ناپدید شدن مرموز غزاله به سرعت در دستور کار پلیس قرار گرفت. در روند تحقیقات و در بررسی آخرین تماسهای غزاله ماموران به پسر جوانی مشکوک شدند که غزاله قبل از ناپدید شدن چندباری با او تماس گرفته بود. ارمان و غزاله ساعتی قبل از دیدارشان، سیزده پیامک و یک تماس تلفنی با هم داشته اند.
در همان مراحل ابتدایی بازجویی صحبتهای ضد و نقیض آرمان، ماموران را بیش از پیش مشکوک کرد و نهایتاً با بررسیهای بیشتر مشخص شد که آرمان پسرک ۱۷ ساله آخرین کسی بوده که غزاله را ملاقات کرده است
آرمان در هنگام قتل، هفت روز کمتر از هجده سال داشته و همین باعث شده که دادگاه پرونده را نیازمند تحقیقات بیشتر بداند.
همچنین ببینید: پدر و مادر آرمان عبدالعالی کیست؟ بیوگرافی پدر و مادر آرمان قاتل غزاله + عکس و اینستاگرام
ماجرای آشنایی و دوستی آرمان و غزاله
غزاله و آرمان در سفر آنتالیای ترکیه با هم آشنا شدند و این دوستی ادامه پیدا کرد و در تهران هم چندباری همدیگر را ملاقات کردند.
پسر جوان با وجود اینکه چندماهی از غزاله کوچکتر بود، به او علاقهمند شد و حتی چندباری پیشنهاد ازدواج را با غزاله مطرح کرد، اما دختر جوان با این خواسته مخالف بود.
غزاله قصد داشت برای ادامه تحصیل به خارج کشور
غزاله قصد داشت برای ادامه تحصیل به خارج کشور برود، به همین دلیل هم از پسر جوان خواست تا این رابطه را فراموش کند.
همچنین ببینید: آرمان قاتل غزاله چهارشنبه اعدام میشود؟ + ماجرای آرمان و غزاله از آشنایی تا قتل و اعدام
از ناپدید شدن غزاله شکور تا به قتل رسیدن
اواخر اسفندماه سال ٩٢ ، پدر غزاله پس از ناپدید شدن عجیب دخترش به پلیس مراجعه کرد و آنها را در جریان این اتفاق قرار داد.
خداحافظی و خارج شدن از خانه برای رفتن به مطب یک پزشک آخرین تصویر خانواده غزاله از او بود. بررسی آخرین تماسهای دختر جوان ماموران به پسر جوانی مشکوک شدند که غزاله قبل از ناپدیدشدن چندباری با او تماس گرفته بود.
در همان مراحل ابتدایی بازجویی صحبتهای ضدونقیض آرمان، ماموران را بیش از پیش مشکوک کرد.
در مراحل بازجویی پسر جوان لب به اعتراف گشود و به رابطه دوستی که بین او و غزاله شکل گرفته بوده، اعتراف کرد.
یک روز آرمان از نبود پدر و مادر پزشکش در خانه استفاده کرد و از غزاله خواست به خانه آنها برود: «من وقتی دیدم کسی در خانه نیست، غزاله را به خانه دعوت کردم.
اما او وقتی به خانهمان آمد و گفت که قصد دارد برای همیشه مرا فراموش کند، خیلی عصبانی شدم، بین ما مشاجره لفظی درگرفت و وی را هل دادم، سرش به جایی خورد، سپس با میله بارفیکس نیز چند ضربه به او زدم.
آنجا بود که متوجه شدم غزاله نفس نمیکشد.» پسر جوان آشفته و هراسان پیکر بیجان غزاله را داخل چمدان بزرگی قرار داد و بعد آن را به سطل زباله خیابان میرداماد انداخت، سپس به خانه بازگشت و سعی کرد همه آثار جرم را از بین ببرد.
روایت تازه آرمان از ماجرای قتل غزاله شکور
قاضی عبداللهی، ارمان را پای میز میخواند تا از خودش دفاع کند. ارمان (که در آن زمان ۱۹ سال دارد) صدایش آرام و آهسته است. قاضی از او میخواهد که بلندتر صحبت کند. صورتش سفید شده و کلمات را جویده، جویده به زبان میآورد.
آرمان در جواب قاضی که از وی میپرسد آیا در ماجرای قتل غزاله مباشرت داشته است یا خیر، میگوید:
من و غزاله نزدیک عید در سفری در ترکیه با هم آشنا شدیم. هر دو با خانوادههای مان به آن سفر رفته بودیم. بعد از آشنایی با تماس تلفنی با هم در ارتباط بودیم، اما بعد از مدتی در تهران همدیگر را دیدیم.
رابطه ما چند بار به هم خورد و دوباره از نو شروع کردیم. من خیلی تمایلی به ادامه رابطه نداشتم، چون هم درسم ضعیف شده بود و در آستانه کنکور بودم و هم اینکه باید به اصرار پدر و مادرم رشته دندانپزشکی قبول میشدم.
در نخستین جدایی مان چند بار پیگیری کردم، اما وقتی چند بار این اتفاق افتاد دیگر دنبال ماجرا را نگرفتم.
آن روز غزاله در واتس آپ به من پیغام داد و حالم را پرسید و قرار شد همدیگر را ببینیم. طبق معمول از مدرسه به خانه آمده بودم و به خاطر حساسیت، آنتی هیستامین مصرف میکردم. در حال استراحت و خواب آلودگی بودم که تماس ناموفق غزاله را روی گوشی ام دیدم.
آرتین برادرم را در اتاقش با ایکس باکس مشغول کردم و هدفون روی گوشش گذاشتم تا متوجه ورود غزاله نشود.
غزاله آمد و با هم درمورد کار و مسافرت حرف زدیم. گفت: میخواهم برای ادامه تحصیل از ایران بروم من هم سوئد را به او پیشنهاد دادم و گفتم در تماسهای بعدی اطلاعات کاملتر را میدهم.
غزاله را تا جلوی در خانه بدرقه کردم، اما همین که در را بستم صدای افتادنش را روی پلهها شنیدم. از ترس پدر و مادرم جنازه را به داخل خانه آوردم. فرشها را کنار زدم و با دست خونی میله بارفیکس را برداشتم و به گوشهای از اتاق پرتاب کردم. بعد جسد را با یک لایه مشما پوشاندم و در چمدانی که از انباری خانه آورده بودم گذاشتم و آن را به نخستین سطل زباله نزدیک خانه انداختم. بعد آمدم و لکههای خون روی پلهها و داخل را شستم.
ماجرای تمدید دفترچه بیمه و بستن فیس بوک غزاله بعد از مرگش
از طرف دیگر بحث بیمه و دانشگاه را مطرح میکنند. همه اینها را مادر غزاله به همراه دختر بنده (دخترخاله غزاله) رفتند و پیگیری کردند در همان سال اول بلکه شاید یک روز رد و نشانی از غزاله پیدا و مشخص شود او زنده است. خواهر من حتی همین حالا هم باور نمیکند دخترش مرده باشد.
در سال اول اصلا کسی نمیتوانست به ایشان بقبولاند مرگ دخترش را. رفت در دانشگاه ثبت نام و دفترچه بیمهاش را تمدید کرد به این امید که شاید غزاله برگردد. کدام مادری وقتی جسدی ندیده میتواند قبول کند دخترش مرده است؟ او مدتها فکر میکرد دخترش زنده است.
جنازه غزاله داخل چمدان
با بازبینی فیلمها دیدیم یک ربع به هفت شب روز ۱۲ اسفند این اقا با چمدان قرمز از در میآید بیرون و میرود سمت سطل زباله.
به گفته خودش جنازه را داخل کیسه زباله گذاشته و بعد از انداختن داخل سطل برگشته است خانه. داخل آن چمدان خون پیدا و معلوم شد خون غزاله است. ما فیلمهای شهرداری را هم گرفتیم اما خبری از جنازه داخل کیسه نبود.
حکم اعدام آرمان
حکم قصاص آرمان عبدالعالی اجرا شد
مرکز رسانه قوه قضاییه اعلام کرد:
🔹حکم قصاص آرمان عبدالعالی در پی تقاضا و عدم گذشت خانواده غزاله شکور و علیرغم تلاشهای صورت گرفته از سوی دستگاه قضایی، شورای حل اختلاف و فعالین فرهنگی و اجتماعی کشور طی سالهای اخیر به منظور جلب رضایت اولیای دم که تا آخرین لحظات هم ادامه داشت، سحرگاه امروز ۳ آذر ۱۴۰۰ در زندان رجایی شهر اجرا شد.
لازم به ذكر است آرمان عبدالعالی، در سال ۱۳۹۲ مرتکب قتل غزاله شكور شد و به قصاص محکوم گردید.
توی ایران چیزی به اسم رابطه عاطفی و عاشقانه هیچ معنی نداره تمام سینگلیو پادشاهی
وقتی سایتهای مختلف و می خوندم متوجه شدم آرمان اعدام نشده شکور ها اعدام شدن مردم چه ارادتی دارن به آرمان و خونواده عبدالعالی
وقتی چیزی پیدا نشده آرمان و چه طور متهم به قتل می کنید اون رفت تو آسمون چون حقش این نبود و شکور ها موندن با یک دنیا تنفر مردمی
حتی جسدش پس نداد
فکر کنید این اتفاق برای یکی از اعضای خانواده خودتون افتاده بود خدای نکرده گفتم فکر کنید امیدوارم که برای دشمنتونم اتفاق نیفته
اون امید را باید میدادن دست من تا بهش می گفتم
یارو چون باباش پولداره فکر کرده هرکاری میتونه بکنه
بچه پولدارا جون ناموس ابرو و شرافت دیگران براشون هیچ اهمیتی نداره
دختره ۲ سال از آرمان بزرگتر بوده . بعدم خواسته ولش کنه بره. طفلک بچه ۱۷ ساله اگر اهل دوز و کلک بود پذیرش این مساله براش راحت بود دختر ۱۹ ساله ای که ننه باباش رو می پیچونه جای مطب دکتر پوست از اتاق یه پسر ۱۷ ساله سر در میاره . نمیدیدن دخترشون یه پسر ۲ سال کوچکتر از خودشو بازی میده؟؟؟
خدا آرمان را لعنت کنه
امیدوارم که زودتر اعدام بشه مثل قاتل آتنا اصلانی و بنیتا
امیدوارم پلیس اعدام کنه چون این جنایت محسوب میشه