بیوگرافی شهلا پرویزی گوینده شبکه خبر و همسر و فرزندانش+ علت فوت پسرش خشایار

بیوگرافی و زندگینامه شهلا پرویزی گوینده خبر و همسر و فرزندانش خشایار و مهیار ، عکس ها و تصاویر شخصی و خانوادگی شهلا پرویزی گوینده اخبار و ماجرای فوت و درگذشت پسرش خشایار و عکس و بیوگرافی خشایار برگی نژاد فرزند شهلا پرویزی گوینده پیشکسوت خبر را در این بخش از مجله حرف تازه میخوانید

بیوگرافی شهلا پرویزی گوینده خبر

شهلا پرویزی مجری و گوینده خبر و کارشناس و مفسر خبری متولد دهه ۴۰ در کرمانشاه است که سابقه گویندگی خبر در شبکه خبر در صدا و سیمای ایران را دارد و به عنوان کارنشانس و مفسر خبری نیز در شبکه های مختلف تلویزیون کار کرده است

او در ۱۴ شهریور ۱۴۰۰ داغدار پسرش خشایار شد و به سوگ فرزندش نشست. خشایار بزرگی نژاد بر کرونا دارفانی را وداع گفت

سال های فعالیت

شهلا پرویزی گویندگی را پس از اخذ دیپلم هم زمان با سالهای جنگ و در کرمانشاه آغاز کرد و از سال ۸۳ به تهران منتقل شده و تا فروردین ۹۴ در شبکه خبر مشغول به گویندگی برنامه های سیاسی و تفسیر خبر بود.

این بانوی اخبارگو در سال ۷۴ و ۷۸ دو بار مقام بهترین گویندۀ خبر تلویزیون را در جشنوارۀ سراسری خبر در بین تمام مراکز استانهای کشور کسب کرده است.

این گوینده پیشکسوت در توصیف علاقه خود می گوید: بچه که بودم اعلام برنامه های تلویزیون را حفظ می کردم و بعد صدایم را ضبط می کردم. گاهی هم به عنوان زیر صدا برای خود موسیقی ملایمی می گذاشتم تا کارم کامل باشد.

همسر و فرزندان شهلا پرویزی گوینده اخبار

شهلا پرویزی سال ها پیش با آقای بزرگی نژاد ازدواج کرده و ثمره این ازدواج ۲ فرزند به نامهای خشایار و مهیار بزرگی‌نژاد دارد که آنها نیز راه مادر را رفته و به کار گویندگی مشغول هستند

علت فوت پسرش خشایار

در ۱۴ شهریور ۱۴۰۰ خبر فوت و درگذشت پسر شهلا پرویزی گوینده خبر به علت ابتلای به کرونا منتشر شد و او در پیج اینستاگرامش نوشت:

من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود سفرت به سلامت پسر نازنین

 

گویندگی خبر در دوران جنگ

در هشت سال دفاع مقدس هر روز و هر شیفت که در استودیوی خبر یا محل کار مشغول انجام وظیفه بودیم انتظار اصابت یک بمب، موشک یا راکت به محل کارمان را داشتیم.

در بسیاری مواقع سفیر گلوله‌های ضدهوایی مستقر در صدا و سیمای کرمانشاه و غرش هواپیماهای دشمن و لرزش ناشی از اصابت بمب و موشک به اطراف صدا و سیما و فرو ریختن شیشه‌های مرکز حوادث روتین و عادی برای همکاران مرکز کرمانشاه بود

در سال‌های پایانی جنگ تحمیلی و افزایش حملات دشمن به شهرها و مناطق مسکونی هر روز احساس می‌کردم استودیو خبر محراب شهادتم خواهد شد و شاید این، آخرین اجرای من باشد.