۲۵ عکس نوشته حضرت رقیه برای ۵ صفر ۱۴۰۱ با متن تسلیت + عکس پروفایل
روز سوم در شب های ماه محرم به نام حضرت رقیه س نامگذاری شده است و ۵ ماه صفر ۱۴۰۱ سالروز شهادت حضرت رقیه می باشد. به همین مناسبت عکس نوشته حضرت رقیه (س) به همراه عکس پروفایل و اس ام اس و پیامک تسلیت به مناسبت فرارسیدن ۵ صفر و شهادت حضرت رقیه برای ارسال در شبکه های اجتماعی و واتساپ و استوری اینستاگرام و تلگرام دانلود کنید
عکس نوشته حضرت رقیه برای ماه صفر ۱۴۰۱ با متن تسلیت
شب و روز سوم ماه محرم به نام حضرت رقیه (س) دردانه سه ساله امام حسین نام گذاری شده است و این شب اختصاص دارد به نام مبارک باب حوائج ۳ ساله حضرت رقیه و معمولا در این شب مداحان و روضه خوانان درباره دختر سه ساله امام حسین میخوانند. امسال پنجم ماه صفر برابر با ۱۱ شهریور ۱۴۰۱ و روز جمعه است.
نام مبارک او در بعضی از کتاب های تاریخی و مقاتل نقل شده است و برخی دیگر مانند ریاض الاحزان از او با نام فاطمه صغری یاد کرده اند. رقیه(س) در روز سوم صفر سال ۶۱ه ق در سفر اهل بیت به شهر شام از دنیا رفته است. شاید نام گذاری روز سوم محرم به نام این بانوی کوچک به این انگیزه بوده که در گرماگرم عزاداری دهه اول، از مظلومیت او یادی شود.
خدمت به نوکران تو برتر ز شاهی است
باید برای نوکر تو سر نثار کرد..،
*****
دوباره دست به سینه، به سمت گنبد او…
سلام هر شب هر نوکر است این بانو
یا رقیه
عکس نوشته حضرت رقیه برای سوم محرم ۱۴۰۲
مریض عشق تو را نیست حاجت درمان
که مُسری است تب این جنون مادر زاد
یا رقیه مددی
***
مطمئنم بیشتر از هر عمل ، روز جزا
نوکریِ خانه ی رقیه (س) به دردم میخورد
بگذارید همینجا به قدش سجده كنم
نگذاريد دگر كار به محشر بكشد
یارقیه
****
هر چه دارم همه از دختر ارباب دارم
لقمه ای نان شب از برکت دلبر دارم
اس ام اس و متن زیبا برای سوم محرم
اصلا رقیه نه دختر خودت
یک شب میان کوچه بماند چه می کنی
در بین ازدحام و شلوغی بترسد و
یک تن به او کمک نرساند چه می کنی
اَصلا خیال کن که کسی دختر تورا
در بین جمعیت بکشاند چه میکنی
یاکه خدانکرده کسی روی صورتش
سیلی محکمی بنشاند چه می کنی
یا فرض کن که دخترتو جای بازی اش
هرشب دعای مرگ بخواند چه میکنی
اَصلا کسی بیاید و با تازیانه اش
خاک از لباس او بتکاند چه میکنی
****
روز سوم محرم روز مناسبتی حضرت رقیه
روز سوم شد به یاد آن سه ساله دختری …
که غذای هر شبش سیلی و اشک و ناله بود
با پدر حرفی نزد ؛ از “درد پهلو”، “درد سر”
وضع بابا را که دید آمد به لب جانش چه زود
گفت بابا : دخت شامی روسری سر میکند
دخترت که مو ندارد ؛ غُصه “معجر” چه سود …
چه غم مرا،طالب من رقیه است
نوکرم و صاحب من رقیه است
یارقیه
**
نوکر ز نام صاحب خود، شأن می برد
منت خدای را… که غلام رقیه شدیم
****
گرچه سه سال بیشتر ندارد،
اما صدسال شکایت از این اندک سال دارد؛
شکایتهایی که تاب باز گفتنشان را ندارد.
بغضها روی هم جمع شده است و به یکباره میخواهد فوران کند
ای عمه ! بیا تا که غریبانه بگرییم دور از وطن و خانه به ویرانه بگرییم
پژمرده گل روی تو از تابش خورشید در سایه نشینیم و به جانانه بگرییم
لبریز شد ای عمه دگر کاسه صبرم بر حال تو و این دل دیوانه بگرییم
نومید ز دیدار پدر گشته دل من بنشین به کنارم که پریشانه بگرییم
گردیم چو پروانه به گرد سر معشوق چون شمع دراین گوشه غمخانه بگرییم
این عقده مرا می کشد ای عمه! که باید پیش نظر مردم بیگانه بگرییم
سه ساله دخترت افتاده از نفس، بابا!
دگر مرا ببر از کنج این قفس، بابا!
به جز تو کآمدهای، امشبی به دیدارم
نزد سری به یتیم تو، هیچ کس، بابا!
*****
هر دو عالم در دعا، محتاج دست کوچک مــــن
تا ابد حاجـــت روا گردنــــد از یک آمینـــــــــــــم
ﺧﻮرﺷـﯿﺪ ﺣﺮﯾﻢ ﺳﺒﺰ زﻫﺮاﺳﺖ، رقیه
آرام دل و ﻗﺮار ﺟﺎن هاﺳﺖ، رقیه
از ﺑﯿﺶ و ﮐﻢ زﻣﺎﻧﻪ ﻣﺎ را ﻏﻢ ﻧﯿﺴﺖ
ﺗﺎ ﯾﺎور ﺟﺎن ﺧﺴـﺘﻪ ی ﻣﺎﺳﺖ، رقیه
*****
ﺧﻮرﺷﯿﺪ زﻻل روﺷﻦ دل ﻫﺎﯾﯽ
روﺷﻨﮕﺮ ﺷﺎم ﺗﯿﺮه ی ﻓﺮداﯾﯽ
ای از ﺗﻮ ﺑﻬﺎر ﺑﺎور ﻣﺎ ﺳﺮﺳﺒﺰ
ﯾﺎ رقیه جان تو عشق مایی
عکس نوشته یا رقیه جدید
با دست خسته معجر خود را کنار زد/حتی کلام و درد دلش با اشاره بود
زخم نهان به روسری اش را عیان نمود/انگار جای خالی یک گوشواره بود
ناگاه لب گشود و تلاطم شروع شد/دریای حرف های دلش بی کناره بود
کوچکترین یتیم خرابه شهید شد/اما هنوز حرف دلش نیمه کاره بود
نظرات