(عکس) داس پدر رومینا که با آن سر دخترش را برید
(عکس) داس پدر رومینا که با آن سر دخترش را برید
عکس داس پدر رومینا را که با آن سر دخترش را با بی رحمی برید و عکس موهای رومینا دور داس پدرش را مشاهده میکنید. در ادامه جزئیات جدید از پرورنده قتل رضا اشرفی و نحوه قتل و پیچیدن موی دخترش دور داس را بعد از بریدن سر دخترش را میخوانید
عکس داس پدر رومینا
اولین عکس جنایت ناموسی در تالش و داسی که رومینا با آن به قتل رسید و تاکنون نیز خبرها و جزئیات جدیدی از ناگفته های پر رمز این پرونده کشف میشود.
حتما تاکنون خوانده اید که رومینا اشرفی با عشق به بهمن خاوری و به قصد ازدواج با او از خانه پدری فرار کرده و به خانه خواهر بزرگتر بهمن پناه میبرد.
اما بعد از فرار با پسر مورد علاقه اش دستگیر و به خانواده اش تحویل داده می شود و پدر عصبانی از آبرو ریزی دخترش، سر او را در خواب با داداسی که میبینید، میبرد.
عصر ۱ خرداد ۱۳۹۹ کانال های محلی تالش از یک قتل فجیع ناموسی خبر دادند. دختری ۱۳ ساله در سفید سنگان لمیر از بخش حویق به دست پدرش در خواب سر بریده شد. قاتل پس از ارتکاب جرم به قتل دخترش اعتراف کرد و به مراجع قضایی تحویل داده شد.
بنا به گفته محلی ها مخالفت های شدید پدر دختر با ازدواج این دو به دلیل تفاوت های فرهنگی، آنها را به فکر فرار از منزل وا داشت
و پیگیری های خانواده ها به دستگیری آنها توسط پلیس منجر می شود . به گفته افراد محلی رومینا به دلیل حفظ امنیت جانی خود و آشنایی با خلقیات پدرش تمایل به بازگشت به خانه نداشته اما به ناچار و طبق قوانین به پدر خانواده تحویل داده می شود.
رضا بعد از بازگشت از آستارا سراغ داس میرود
وقتی سراغ رومینا به آستارا رفت، پدربزرگ رومینا، داس را در خانه پنهان میکند. رضا در بازگشت، سراغ داسش را از پدر همسر میگیرد به بهانه چوب بری برای باغ. مرد سالخورده هم با دیدن روی گشاده و لبخند داماد، سفارش چند تکه چوب میدهد.
همسایه های رومینا اشرفی ادعا کردند پدر بعد از ارتکاب جرم با در دست داشتن داس از خانه خارج شده و به قتل دخترش اعتراف می کند و توسط پلیس بازداشت و به مراجع قضایی سپرده می شود.
مطابق با ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی پدر در جایگاه ولی دم در قتل فرزند قصاص نمی شود بلکه قصاص تبدیل به دیه و تعزیر می شود. هرچند هنوز باید منتظر مراحل قضائی آن باشیم.
عکس موهای رومینا دور داس پدرش
پدر رومینا اشرفی پس از قتل دخترش فاتحانه، روی تپهای ایستاد، داس خون آلودش را برافراشت به نشان پیروزی و فریاد زد: «من کشتمش. من. هر کس بیاید جلو میکشمش.»
آخرین تصویر مانده در خاطر مادر رومینا و خاله هایش، تصویر مردی است که فاتحانه، روی تپهای ایستاد، داس خون آلودش را برافراشت به نشان پیروزی و فریاد زد: «من کشتمش. من. هر کس بیاید جلو میکشمش.» رومینا در خانه جان داده و اینجا روی تپهای در نزدیکی خانه، طرهای از موهای بلند و مشکیاش همچنان دور دستان و داس پدر پیچیده بود: «وقتی باباش ضربه را زده، بخشی از موهای رومینا هم بریده شده و روی داس مانده.»
جزئیات جدید از نحوه سر بریدن رومینا
پدر چشمها را روی صورت آرامگرفته دختر بست و در گرگ و میش هوای خرداد، دستها را بالا برد و تبر را بر گردنش زد. جیغهای مادر تمامی نداشت وقتی سرآسیمه خودش را از حمام نجات داد و بر بالین دختر آمد به خیال اینکه خواب است و پتویی روی سرش کشیده. پتو که کنار رفت، مادر بهت زده به جوی خونی خیره شد که راهش را از گردن گرفته بود تا پایین تخت. ضربه بخشی از گردن را باز کرده بود. خون شاهرگ تمامی نداشت. تن هنوز گرم بود که مادر لبانش را به بوسهای بر گردن دختر، خونی کرد. بدبختی مادر از همان لحظه شروع شد. رومینا در نامه وداع، پیش از فرار از خانه، تصویر دخترک حلقآویز شدهای را نقاشی کرده و نوشته بود: «من میروم بابا. مگر تو نمیخواستی من را بکشی. هر کسی پرسید بگو مرده.»
جنازه بی سر رومینا اشرفی
ملحفهها، پتوها و بالش غرق در خون را آتش زدند. فرشها را جمع کردند و بردند. مادر یک هفته است همراه امیرمحمد، فرزند شش سالهای که تنها شاهد خاموش قتل است، به خانه پدری پناه برده: «فقط یک بار به مادرش گفته من اشتباه کردم که میگفتم بابا را دوست دارم. من تو را دوست دارم. یک بار هم به پسرهمسایه گفته، بابای من خوب نیست. بابای تو خوبه.»
پدر رومینا قبلا درباره مجازات قتل فرزند تحقیق کرده بود
یک ماه قبل وقتی به دامادش که وکیل دادگستری است تلفن کرد، فهمید که پدر، ولی دم است و قصاص نمیشود. پنجشنبه شب هم ایستاده بود تا مأموران دستبند بزنند و داسش را بگیرند
وضعیت رضا اشرفی در زندان
خانواده رضا شنیدهاند اشکهای رضا در زندان بند نمیآید. این را هم شنیدهاند که به برادرش سپرده تا مراقب پسرش باشد. میگویند رضا اعتیاد نداشت اما مرتب و مدام قلیان میکشید.
زنش را کتک نه، اما اذیتش میکرد. رعنا همین روزها باید برود دادگاه برای رسیدگی به پرونده قتل دخترش. خواهر میگوید: «کسی رعنا را مقصر نمیداند. همه به شوهرش لعنت میفرستند.» آن یکی میگوید: «اهالی در شوک حادثهاند. خودمان مریض شدهایم. شبها وحشتزده از خواب بیدار میشویم.»
آخی تفلکی. بمیرم واسش.خداصبر بده مادرش.گناه داره غم از دست رفته فرزند.دله همه مون آتیش گرفت. خدا بیامرزه….
خدا لعنت کنه باسبانیش رو .خدا اون پسره رو به زمین گرم بزنه که همچین اتفاقی رو درست کرد