بیوگرافی امیرحسین صدیق بازیگر و همسرش
بیوگرافی امیرحسین صدیق بازیگر و همسرش
بیوگرافی امیرحسین صدیق
امیرحسین صدیق از بازیگران خوب و بنام سینما و تلوزیون در ایران است , وی متولد هشتم آبان ماه سال ۱۳۵۱ در نیشابور است. او پدرش علی صدیق را زمانی که ۷ سال داشت، در سانحه تصادف رانندگی از دست داد. اوج درخشش او در شماری از ساختههای مرضیه برومند کارگردان مشهور ایرانی بوده است. وی دیپلم بازیگری از مدرسه هنر و ادبیات صدا و سیما دریافت کرده است. امیرحسین صدیق کارهای زیادی در حوضه سینمایی و تلویزیون انجام داده است و مدتی هم در رادیو مجری گری کرده است.
همسر امیرحسین صدیق
امیرحسین صدیق در بهمن ماه سال ۹۷ با خانم باران خوش اندام شاعر و تصنیف سرای کشورمان ازدواج کردند.
عکس آقای صدیق با همسرشان
مادر امیرحسین صدیق
شروع فعالیت امیرحسین صدیق
دیپلم بازیگری از مدرسه فیلم و هنر ادبیات صدا و سیما دارد، با زی زی گولو به شهرت رسید، از شهر فراری است و در حال حاضر در روستا زندگی می کند، مجسمه می سازد و نقاشی می کشد و عاشق سفر است.
فعالیت خود را از اوایل دهه ۷۰ با تئاتر آغاز کرد و سپس با فیلم قافله در سال ۱۳۷۱ جلوی دوربین رفت و در اولین تجربه تلویزیونی خود با سریال قصه های تا به تا معروف به زی زی گولو در نقش آقای پدر به شدت به شهرت رسید که باعث شد بازیگری را ادامه دهد.
وی اصرار زیادی دارد تا در کارهای مرضیه برومند بازی کند و در این رابطه می گوید: من در ابتدای جوانی این فرصت را داشتم که با خانم مرضیه برومند و طرز تفکر و شیوه کار او آشنا شوم و سعی کردهام که همیشه هر طوری شده خودم را در گوشه ای از کارهایش بگنجانم، این اصرار خودم بوده است.
البته همیشه هم در قالب بازیگری نبوده و از طراحی صحنه تا برنامه ریزی و دستیاری و هر کار دیگری دوست داشتهام که این همکاری ادامه پیدا کند. خودم این همکاری را به منزله نوعی دانشگاه بیست و چند ساله میدانم و درس های زیادی را از خانم برومند یاد گرفته ام.
فیلم شناسی
فیلم سینمایی امیرحسین صدیق
بیست و یک روز بعد – ۱۳۹۵
بیداری – ۱۳۸۷
میم مثل مادر – ۱۳۸۵
تله – ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۵
نوک برج – ۱۳۸۴
شبانه – ۱۳۸۳
مربای شیرین – ۱۳۸۰
دختری بنام تندر – ۱۳۷۹
نسل سوخته – ۱۳۷۷
شب روباه – ۱۳۷۵ تا ۱۳۷۶
در سرزمینی دیگر – ۱۳۷۵
قافله – ۱۳۷۱
سریال های تلویزیونی امیرحسین صدیق
دردسرهای عظیم ۲ – ۱۳۹۴
تله فیلم گوشی قرمز – ۱۳۹۲
عصر پاییزی – ۱۳۹۱–۱۳۹۲
تله فیلم جزر و مد – ۱۳۹۱
آب پریا – ۱۳۹۱
تله فیلم برگشتناپذیر – ۱۳۹۱
تله فیلم لبخند در مراسم ترحیم – ۱۳۹۱
تله فیلم بهترین همسایه دنیا – ۱۳۹۱
تله فیلم خدا تو را دوست دارد ؟ – ۱۳۹۰
تله فیلم قصه سیمین – ۱۳۹۰
تله فیلم غلطانداز – ۱۳۸۹
تله فیلم آخرین چک برگشتی – ۱۳۸۸
تله فیلم مژدگانی برای ایلیا – ۱۳۸۸
ماه عسل – ۱۳۸۸
همه بچه های من – ۱۳۸۷–۱۳۸۸
نشانی – ۱۳۸۶–۱۳۸۷
تله فیلم کسوف – ۱۳۸۶–۱۳۸۷
تله فیلم دهخدا – ۱۳۸۶
کتاب فروشی هدهد – ۱۳۸۵
رقص پرواز – ۱۳۸۴
دربه درها – ۱۳۸۳
روزگار قریب – ۱۳۸۲
تله فیلم آسفالت – ۱۳۸۲
باغ بلور – ۱۳۸۲
تله فیلم آسفالت – ۱۳۸۲
در کنار هم – ۱۳۸۱
باران عشق – ۱۳۸۱
بدون شرح – ۱۳۸۱
هزاران چشم – ۱۳۸۱
کارآگاه شمسی و دستیارش مادام – ۱۳۸۰
داستان های نوروز – ۱۳۷۹
شب روباه – ۱۳۷۸
ورثه آقای نیکبخت – ۱۳۷۸
تله فیلم دیروز، امروز، فردا – ۱۳۷۸
کاشانه – ۱۳۷۸
داستان یک شهر – ۱۳۷۸
هتل – ۱۳۷۷ تا ۱۳۷۸
این زمینی ها – ۱۳۷۶
تهران ۱۱–۵۹۵ ج ۴۸ – ۱۳۷۵ تا ۱۳۷۶
برگی از زندگی – ۱۳۷۳ تا ۱۳۷۵
ماجراهای من و آقای اصل تهرانی – ۱۳۷۴
قصه های تا به تا – ۱۳۷۳ تا ۱۳۷۴
عکسهای امیرحسین صدیق
مصاحبه امیرحسین صدیق
چه زمانی تصمیم گرفتید از تهران نقلمکان کنید؟
من در سن ۳۰ سالگی تصمیم گرفتم که وقتی ۴۰ ساله شدم دیگر تهران زندگی نکنم و خوشبختانه موفق شدم قبل از ۴۰ سالگی به این رویایم جامه عمل بپوشانم و با همه سختیهایی که داشت عاقبت در روستای کمرد ساکن شدم. حدود ۷ سال پیش یک باغ قدیمی در کمرد خریدم و شروع به ساخت خانهام در باغ کردم. البته از وقتی اولین اتاق ساخته شد من به اینجا نقلمکان کردم.
چرا از پایتخت رفتید؟
چون تهران از همه نظر شهر غیرقابلتحملی شده است؛ شلوغی، ترافیک، آلودگی و…. به نظرم در دهه اخیر اوضاع بدتر هم شده است. از سوی دیگر ما هم خیلی از ارزشهایمان را از دست دادهایم و کمکم برخی ضد ارزشها جای ارزشهای واقعی انسانی ما را میگیرند.
منظورتان چیست؟
شاید بد نیست یک مثال بزنم مثلا فردی که در مدت کوتاهی یا به قول معروف یکشبه پولدار میشود مورد احترام همه خواهد بود و از وی به عنوان یک انسان زرنگ یاد میشود در حالی که در گذشته تلاش و زحمت ارزشمند بود. کسی که با تلاش روزی به دست میآورد باید مورد احترام باشد. همه ظواهر تمدن را داریم اما متاسفانه در بسیاری از موارد فرهنگ استفاده از آن را نداریم و همه ما در سراشیبی فرهنگی در حرکت هستیم.
پس شما از پایتخت نقلمکان کردید تا جایی دور از این مسائل آزاردهنده بتوانید آرامش داشته باشید؟
بله.
زندگی کردن در روستا سخت نیست؟
چرا خیلی سخت است. من در این سالها متوجه شدم چرا بسیاری از روستاییان از سراسر ایران به شهرها میآیند. متاسفانه بهرغم تبلیغات و تشویقهایی که در مورد خروج مردم از شهرهای بزرگ و بهویژه تهران میشد در عمل هیچگونه امکاناتی در این زمینه داده نشد. این در حالی است که روستای کمرد در نزدیکی تهران قرار دارد با این حال ما مشکلات زیادی داریم که یکی از سادهترین آنها نبود گازوئیل است. ما در اینجا گاز نداریم و باید از گازوئیل استفاده کنیم اما حتی به قیمت آزاد هم به سختی میتوانم گازوئیل پیدا کنم.
چرا از انرژی خورشیدی استفاده نمیکنید؟
اتفاقا همین تصمیم را داشتم اما متاسفانه دستگاهها چینی و نامرغوب است و استفاده از آنها اصلا مقرون به صرفه نیست.
با این همه مشکلات گاهی وسوسه نمیشوید به تهران برگردید؟
نه، من همه این سختیها را پذیرفتهام و حاضر نیستم آرامش زندگی در اینجا را با سکونت در تهران عوض کنم.
یعنی فقط با نقلمکان از پایتخت موفق شدید به این آرامش برسید؟
آرامش درونی و فردی است و الزاما به مکان زندگی مربوط نیست. من آرامش را به صورت فردی پیدا کردم، آرامشی که از درون من نشات میگیرد و زندگی در روستا هم توانسته در این زمینه به من کمک کند. وقتی از زرق و برق و شلوغی و هیاهوی شهری دور هستم حس خوبی دارم. خیلی وقتها که در تهران هستم حس یک روستایی را دارم و تعجب میکنم که چرا مردم اینگونه با هم برخورد میکنند و گاهی بر سر هر مساله کوچکی دعوا و جر و بحث راه میاندازند.
یک روز تعطیلتان را چگونه در منزلتان میگذرانید؟
فیلم میبینم و به گلها و گیاهانم میرسم. رسیدگی به گلها خیلی به من آرامش میدهد. به نظر من یکی از مهمترین دلایل بدحالی این روزهای خیلیها دور شدنشان از طبیعت است.
چه ورزشهایی انجام دادهاید؟
یادم است برای بازی در یک فیلم باید سوارکاری یاد میگرفتم، بعد به مدت ۳ سال سوارکاری را ادامه دادم و حتی در مسابقات پرش اسب هم شرکت کردم. دوچرخهسواری کوهستان، دو ماراتن و شنا هم از دیگر ورزشهایی است که انجام دادهام.
و فوتبال؟
راستش خیلی اهل فوتبال نیستم و تا به حال بازی نکردهام.
نظرات