بیوگرافی و عکسهای حسن سلطانی مجری تلویزیون

0

بیوگرافی و عکسهای حسن سلطانی مجری تلویزیون

بیوگرافی حسن سلطانی

حسن سلطانی متولد سال ۱۳۳۸ از روستای سلطانمیدان ، بخش سرولایت شهر نیشابور میباشد. وی یکی از مجریان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است.

حسن سلطانی مجری برنامه‌های مذهبی سیما است و به‌واسطهٔ مجری‌گری در برنامهٔ انتخابات ریاست‌جمهوری از شهرت بیشتری برخوردار شد.

حسن سلطانی

در سابقهٔ فعالیت‌های این مجری پیش‌کسوت و گویندهٔ ارشد، اجرای برنامه‌های گفت‌وگو محور سیاسی ۴۵ دقیقه، تا انتها، دو نیم ساعت (شبکهٔ خبر)، گویندگی اخبار مشروح شبکه‌های ۲، خبر و جام‌جم، مدیر گویندگان شبکهٔ خبر، گویندگی برنامه‌های رادیوییِ در انتهای شب، تا به سرچشمهٔ نور (دههٔ ۱۳۶۰) و انبوهی از برنامه‌های معارفی از جمله اجرای برنامهٔ زندهٔ مصباح (شبکهٔ ۳) و برنامهٔ حسینیه (شبکهٔ جام‌جم) به چشم می‌خورد.

وی در سال ۱۳۵۸ وارد بخش صدا و سیمای ایران شده و تا سال ۱۳۷۹ در شبکهٔ دوم به گویندگی خبر مشغول بوده‌است. سپس به شبکهٔ خبر ایران رفته و در سال‌های ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۳ در واحد اطلاعات و اخبار سازمان صدا و سیمای ایران مشغول به کار بوده‌است. وی همچنین سابقهٔ گویندگی خبر در شبکهٔ جام‌جم را نیز دارد.

سلطانی از سال ۱۳۸۳ تا ۱۳۹۰ بخش گفت‌وگوهای سیاسی شبکهٔ خبر ایران را اجرا می‌کرده‌است. همچنین اجراهای معارفی را از سال ۱۳۶۹ و ۱۳۷۰ شروع کرده‌است.

از دیگر فعالیت‌های وی گویندگی در برنامه‌های مناسبتیِ رادیو از سال‌های ۱۳۶۶ و ۱۳۶۷ تا ۱۳۸۳ بوده‌است.

    حسن سلطانی

همسر حسن سلطانی :

نرگس فرامرزی، همسر حسن سلطانی،است. دخترشان مونا و ۲ پسرشان علیرضا و محمدجواد ازدواج کرده‌اند و هم اکنون این خانواده صاحب ۳ نوه هستند.
جالب است بدانید که خطبه عقد حسن سلطانی و همسرش را امام خمینی خوانده اند.

حسن سلطانی

مصاحبه خواندنی با حسن سلطانی مجری تلویزیون :

خیلی از مخاطبان تلویزیون پیش و بیش از آن که شما را در کسوت مجری ببینند و بشناسند با خبر سراسری شبکه ۲ سیما به یاد می‌آورند، لذا حیفمان می‌آید که ابتدا گریزی به این بخش از فعالیت شما نزنیم و نپرسیم که چرا این‌قدر آرام و بی‌سر و صدا از بام خبر پریدید و بر شانه اجرا نشستید؟

حسن سلطانی : بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. من سال ۵۸ وارد خبر شدم و تا سال ۷۹، گوینده خبر ۳۰‌/‌۲۲ شبکه ۲ سیما بودم. بعد به شبکه خبر رفتم و تا ۸۱ آنجا گویندگی کردم و پس از آن نیز تا سال ۸۳ که ۲۵ سال خدمت موظفم در واحد اطلاعات و اخبار سازمان به پایان رسید و بازنشسته شدم، خبر شبکه جام‌جم را می‌خواندم. از ۸۳ تا همین دو سه ماه قبل هم گفت‌وگوهای سیاسی را در شبکه خبر اجرا می‌کردم و از فضای خبر، منفک نبودم. اجراهای معارفی را نیز به دلیل تعلق خاطر شخصی، همزمان با گویندگی خبر از سال‌های ۶۹ و ۷۰ که مسابقات بین‌المللی قرآن کریم در حسینیه ارشاد برگزار می‌شد، آغاز کردم.

البته قبل از آن هم در سال‌های ۶۶ و ۶۷، برنامه‌های مناسبتی رادیو را گویندگی می‌کردم و ماه‌های محرم نیز با وجودی که یک گوینده خبر فقط باید در حوزه خودش فعالیت می‌کرد به لطف و محبت و همکاری دوستان این امکان برایم فراهم بود تا در کنار کار خبر، اجرا هم داشته باشم. از ۷ سال قبل نیز که به دلیل حضور جوان‌های خوب، خوش‌بیان و باسواد، با گویندگی خبر خداحافظی کردم و در حوزه اجراهای آیینی و سیاسی فعال هستم ولی به هر حال ۲۵ سال گویندگی خبر، مرا آرم‌دار و نشانه‌دار کرده است و در ذهن مخاطب به عنوان گوینده قدیمی اخبار جا افتاده‌ام. هرچند در مجموع معتقدم این دو حوزه با وجود تفاوت‌ها از هم جدا نیستند و یک رسالت دارند.

گویا این آمد و شد آهسته و چراغ خاموش در حوزه خبر سنت شده است، چون تا جایی که به یاد داریم آقایان افشار و بابان هم مثل شما تقریبا بی‌خبر با خبر خداحافظی کردند؟

حسن سلطانی : بله. این رسم در خبر رایج نیست. خود ما هم مایل نیستیم به واسطه ۲۵، ۳۰ سالی که ارتباط تصویری و صدایی مستقیم با مردم داشته‌ایم به طور رسمی و با تشریفات خداحافظی کنیم، زیرا مطمئنیم اگر در سال‌های خدمت، کارمان را خوب انجام داده باشیم برای همیشه در ذهن و خاطر مخاطب خواهیم ماند و آن ارتباط حفظ خواهد شد. ابراز لطف و محبت عامه مردم در کوچه و خیابان و شهرهای مختلف، این را ثابت می‌کند. با این حال اگر اداره کل پخش اخبار برای بازنشستگی گوینده‌‌ها برنامه خداحافظی تدارک ببیند و خبر بازنشستگی‌شان را اعلام و از آنها تقدیر کند بسیار خوب است. برپایی چنین مراسمی مصداق یک تیر و دو نشان است، زیرا هم به نوعی حق کسی را که سال‌ها زحمت کشیده ادا می‌کنیم و هم دلخوشی ساده‌ای برای جوان‌هایی که تازه واردند به وجود می‌آوریم. در واقع این حرکت باعث می‌شود تا نیروهای تازه‌نفس بدانند صاحب دیوان ما حساب و کتاب‌هایی را منظور می‌کند و بعد از دو سه دهه که خواستند خداحافظی کنند همه قدردان‌شان خواهند بود.

این سوال را سال قبل از آقای بابان هم پرسیدیم و حالا می‌خواهیم پاسخ شما را بشنویم که چرا ردپای شما چند نفر (آقایان افشار، حیاتی، بابان، جنابعالی و خانم تاج‌نیا)‌ در مسیر گویندگی خبر، مثل هیچ‌کس نشد؟

حسن سلطانی : شروع خبر‌خوانی همه ما با سال‌های پرالتهاب و توام با فراز و نشیب انقلاب و جنگ همراه بود. آن زمان ۲ شبکه تلویزیونی و ۲ بخش خبری بیشتر نداشتیم. خبر ۲۱ شبکه یک و ۳۰‌/‌۲۲ شبکه ۲٫ رسانه‌ها نیز این‌گونه فراگیر نبودند و همه برای کسب اخبار، بخش‌های خبری محدود تلویزیون و رادیو را پیگیری می‌کردند. خود من در طول سال‌های دفاع مقدس حداقل ۴ شب در هفته، خبر ۳۰‌/‌۲۲ را می‌خواندم. بنابراین فضا و شرایط خاص و حساس آن دوران، لحن، صدا و شیوه ارائه خبر را در ذهن مردم ماندگار کرد و گوینده‌ها را برجسته نمود، لذا هر کس دیگری هم بیاید آن وضعیت تکرار نمی‌شود. از این گذشته همه ما بیش از ۳۰ سال همراه لحظه‌های تلخ و شیرین مردم بوده و با آنها زندگی کرده‌ایم. خبرهای مهم را با صدا و تصویر ما شنیده‌اند و حتی نوع برخوردشان نشان می‌دهد ما را به عنوان عضوی از خانواده‌شان پذیرفته‌اند.

حسن سلطانی

حسن سلطانی در کنار آقای حیاتی و خانم ایران شاقول گویندگان قدیمی خبر تلویزیون

چرا برخلاف آقایان افشار، حیاتی و بابان که در بخش‌های خبری مشروح شبکه یک ماندگار شدند؛ گویندگی خبر ۳۰‌/‌۲۲ شبکه ۲ که به نوعی با صدا و تصویرتان گره خورده بود را ادامه ندادید؟

حسن سلطانی : بخشی از انتخاب با ماست، اما به طور کامل در حوزه کاری‌‌مان تعیین‌‌کننده نیستیم. البته وقتی دوره خدمت رسمی و موظف ۲۵ ساله تمام می‌شود، گویندگان می‌توانند براساس توافق با حوزه معاونت سیاسی سازمان به کارشان ادامه دهند مثل آقای حیاتی که الان از بازنشستگی‌شان گذشته اما همچنان حضور دارند یا چند سالی که آقای بابان ماندند ولی من به دلیل آن که اجرا در حوزه‌های مختلف را بیشتر از گویندگی خبر می‌پسندیدم و ترجیح می‌دادم، سعی کردم برنامه‌ها و شبکه‌های مختلف را تجربه کنم، ضمن این که به نظرم ۲۵ سال کسب تجربه در یک حوزه هم کفایت می‌کند. البته این را فراموش نکنید که در حوزه خبر هر چه گوینده با سابقه‌تر و شناخته شده‌تر باشد و تکرار شود، اعتماد مردم را بیشتر جلب می‌کند. گوینده‌های پیشکسوت، امتیاز و اعتبار این حوزه‌اند. در شبکه‌های خبری دنیا نیز اجرای بخش‌های مهم و پربیننده را به گوینده‌های باسابقه می‌سپارند زیرا صدا و تصویر این آدم‌ها خود به خود به آرم و لوگوی خبر تبدیل می‌شود و اصلا صدای آنها، صدای خبر است. مثلا الان اگر تیتراژ خبر هم پخش نشود صدای خانم تاج‌نیا به طور طبیعی شما را به یاد خبر می‌اندازد و توجه‌تان را جلب می‌کند. اینجاست که جایگاه و اهمیت گویندگان باتجربه مشخص می‌شود. گوینده باید به جایی برسد که مخاطب با شنیدن صدایش هر کاری دارد کنار بگذارد و متوجه حرف‌های او شود.

با این حساب، بخش‌های خبری ما تا کسب دوباره این اعتبار و امتیاز، راه درازی پیش رو دارند؟

حسن سلطانی : این به هنر جوان​هایی که جایگزین می‌شوند بستگی دارد. توقع همیشگی ما این است که انتخاب اولیه درست باشد تا مشکلی نداشته باشیم. خوشبختانه در حال حاضر چند گوینده جوان خانم و آقا داریم که صدا و اجرای مناسبی دارند و حداقل تا ۴۰ سال آینده می‌توانیم روی خبرخوانی‌شان حساب کنیم. در ضمن یادآوری این نکته مهم ضروری است که تنوع در خبر با تغییر گوینده‌ها به وجود نمی‌آید. بنابراین نباید همه گوینده‌های باسابقه را حذف کنیم. باید شرایطی فراهم شود تا چهره‌هایی که مردم با صدا و تصویرشان گره خورده‌اند بمانند و جوان‌ها را پرورش دهند. البته این یک معادله دوطرفه است یعنی هم گوینده باید علاقه‌مند به ماندن باشد و هم مسوولان باید بخواهند. عرضه و تقاضا در هنر باید توامان باشد تا شائبه خودتحمیلی یا اجبار پیش نیاید. صد البته این حرف‌ها به آن معنا نیست که پیشکسوت‌ها دائمی و ماندگار باشند. به قول شاعر، دور مجنون گذشت و نوبت ماست / هر کسی پنج روزه نوبت اوست. من در ۲ سال آغازین راه‌اندازی شبکه خبر، مدیر گویندگان این شبکه بودم و بخش عمده‌ای از گویندگانی که الان خبر می‌خوانند را خودم آزمون گرفتم و روی آنتن فرستادم لذا وقتی به کارشان نگاه می‌کنم برایم لذتبخش است و اصلا این احساس و تقاضا را ندارم که کاش خودم خبرها را می‌خواندم. آن قدر نسبت به آنها حساسیت دارم که اگر یک بخش خبری را خوب اجرا کنند انگار خودم اجرا کرده‌ام و اگر اشتباهی در کارشان ببینم به همان اندازه که از اشتباهات خودم ناراحت می‌شدم نگرانشان می‌شوم.

پس آقایان افشار و بابان و سلطانی تکرار شدنی هستند؟

حسن سلطانی : بله، گویندگی منحصر بفرد نیست. خیلی‌ها قبل از ما بودند، الان هستند و بعدها خواهند آمد. خلقت خداوند، متکثر است و آدم‌های با استعداد، خوش‌ذوق و خوش صدا که خوب‌تر اجرا می‌کنند، زیادند منتها ما باید در را به رویشان باز کنیم. خیلی‌ها مستعد این حرفه‌اند اما راه و رسم ورود را نمی‌دانند. آرزوی همیشگی من این است که همواره گویندگان خوب، پرتوان، باسواد، عاشق، عاشق و عاشق در این حرفه باشند و به نحو شایسته‌ای انجام وظیفه کنند. به نظرم اگر کسی به این کار عشق نورزد نمی‌تواند دوام بیاورد زیرا گویندگی خبر، کار سخت، حساس و ظریفی است و علم، عشق و هنر را با هم می‌خواهد.

حسن سلطانی

و شما عاشق بودید؟

حسن سلطانی : هنوز هم عاشق هستم.

شکستن حصار شیشه‌ای خبر و رخ نمایاندن در قالبی جدید، جسارت می‌خواهد؟

حسن سلطانی : تعریف گوینده خبر و مجری با هم فرق دارد. مثلا آقایان حیاتی و حسین‌زاده گوینده‌اند اما آقای مرتضی حیدری، مجری است. در گویندگی خبر، همه هَمّ و غم شما این است که متن اخباری که در اختیارتان گذاشته می‌شود را خوب و درست بخوانید و مفهوم را برسانید اما اجرا، مهارت‌های دیگری نیز می‌خواهد. مجری باید از توان برقراری ارتباط صمیمانه، بداهه‌گویی، اطلاعات تخصصی و عمومی و دایره واژگانی گسترده برخوردار باشد که در این مورد هم می‌توان از آقایان شهیدی‌فرد و شجاعی‌مهر و اجراهای اجتماعی و خانوادگی موفق‌شان نام برد. با این توضیح، شکستن حصار خبر و ورود به حوزه اجرا ابتدا قدری تعلق خاطر می‌خواهد و بعد توانمندی، ذوق و استعداد. حساسیت اجرای کسی که تا دیروز گوینده خبر بوده بیشتر است و مسوولیتش به مراتب، سخت‌تر. گوینده‌ای که می‌خواهد مجری شود باید جوری قالب‌شکنی کند تا مخاطب اجرایش فکر نکند که همچنان خبر می‌بیند و می‌شنود. لذا اگر همان رویه خبر را پیش گیرد موفق نمی‌شود. باید انعطاف داشته باشد و به راحتی با مخاطب و مهمان برنامه ارتباط بگیرد همچنین علاوه بر مسلط بودن به موضوع باید حواسش به سلسله بحث‌ها هم باشد تا سر رشته کلام از دستش خارج نشود.

نگفتید بالاخره جسارت می‌خواهد یا نه؟

حسن سلطانی : چون این وضعیت شامل حال خودم هم می‌شود نخواستم به صراحت بگویم ولی حتما جسارت می‌خواهد. این که بعد از بیست و چند سال فعالیت در چارچوبی خاص و بسته، بخواهی قالب‌هایی که با آن شکل گرفته‌ای را بشکنی به جرات و مهارت نیاز دارد. کار رسانه با عشق گره خورده است لذا هر کسی به جایی که تعلق خاطر دارد، بهتر و بیشتر می‌تواند بروز و ظهور پیدا کند و این را خودش بهتر می‌داند که برای کجا مناسب‌تر است. شما حتما باید حوزه‌هایی که به علاقه، سلیقه و دانش‌تان نزدیک‌تر است را انتخاب کنید. اگر الان به من بگویند بیا در حوزه ورزش اجرا داشته باش هرگز نمی‌پذیرم چون تخصص‌اش را ندارم. این را هم اضافه کنم که شاید این تغییر حوزه برای یک گوینده خبر به دلیل تنوعی که با آن مواجه می‌شود خوشایند و دلچسب باشد اما قطعا برای دوستانی که بخواهند از اجرا به خبر بیایند این گونه نیست زیرا خبر، دست و بالشان را می‌بندد و محدودشان می‌کند.

پس شما آدم جسوری هستید؟

حسن سلطانی : نمی‌دانم. [می‌خندد]… شاید.

تا جایی که می‌دانیم شما مداحی هم می‌کنید و حتی همکارانتان در خبر نیز «حاج‌آقا» یا «حاجی» صدایتان می‌کنند؛ با این پیش‌زمینه می‌توان گفت اجرا در ژانر دینی و معارفی را به عنوان ابزار و کانالی برای انتقال داشته‌ها و آنچه به عنوان دین ناب آموخته‌اید به مخاطب برگزیدید؟

حسن سلطانی : این که دوستان و همکاران مرا به عنوان مداح قبول داشته باشند و حاجی صدایم کنند باعث افتخار است. همواره آرزو می‌کنم در سرای جاوید الهی نیز نشان نوکری اباعبدالله(ع) و مداحی اهل‌بیت (ع) بر سینه‌ام باشد. مدح کردن نازنینان عالم وجود، لیاقت می‌خواهد و آنها خودشان باید این توفیق را مرحمت کنند کما این که پیشینیان ما هم همین باور را داشتند و از نفس‌هایی برخوردار بودند که گواه این مطلب بود، البته من آن‌گونه که تصور شما و خوانندگان‌تان هست این قابلیت را ندارم که مثل عزیزان ذاکر و عاشق اهل بیت (ع) که این روزها با حنجره‌های زخمی عشق، ستایشگر و چاووش‌خوان اباعبدالله(ع) در هر کوی و برزنی هستند، باشم. نه از آن صدای خوش برخوردارم و نه از آن هنر بیتا، اما «گاه باشد که کودکی نادان/ به غلط بر هدف زند تیری». ممکن است گاهی وقت‌ها در یک جمع خصوصی یا جلسه روضه‌ای که دور هم نشسته‌ایم، ۲ بیت هم من بخوانم. این سعادت از عنایات خودشان است چراکه: «شام کسی صبح نشد ‌/‌ بی‌مدد لعل لبش». تا آنها نخواهند کسی نمی‌تواند لب از لب باز کند. به قول خواجه شیراز: «من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم/ لطف‌ها می‌کنی ای خاک درت، تاج سرم». اصلا ما که هستیم که با دهان خاک، وصف افلاک کنیم. گفت: «یک دهان خواهم به پهنای فلک/ تا بگویم مدح آن رشک ملک». بعد هم اگر چیزی هست از زبان خودشان است و بس. «این همه آوازها از شه بود/ گرچه از حلقوم عبدله بود». در مورد انتخاب اجرا برای انتقال آموخته‌های دینی هم باید بگویم که من قبل از انقلاب در دوران نوجوانی به جلسات قرآن و تفسیر و درس اخلاق می‌رفتم. استاد ما در این جلسات همواره تاکید می‌کرد که خطاب قدسی «یا ایهاالرسول، بلغ ما انزل الیک» فقط به رسول مکرم اسلام(ص)،‌ حضرات معصومین(ع)‌، علمای دین و بزرگان و صالحان، محدود نمی‌شود. همه ما وظیفه داریم تا به اندازه وسعمان در حوزه ابلاغ شریعت و نشر فرهنگ و معارف اسلامی تلاش کنیم. فرقی نمی‌کند که معلم و روحانی باشیم یا روزنامه‌نگار و مجری. هر کس با توجه به تعلق خاطری که دارد باید به میدان بیاید و انجام وظیفه کند. من هم به نوبه خودم می‌کوشم این داشته‌ها و آموخته‌های دینی در جنس اجرا و نوع مطالبی که بیان می‌کنم بروز و ظهور یابد.

پس فهم حرفه‌ای، شما را به این سو کشاند؟

حسن سلطانی : نه. پای عشق، آدم‌ها را به این وادی می‌کشاند. اگر از ابتدای حیات با شیر مهر و محبت حسین(ع)‌ سیراب و بزرگ شده باشی، شیفته و شیدا می‌شوی. آن وقت است که به هر حسینیه‌ای رسیدی بی‌اختیار دست به سینه می‌گذاری و سر از پا نمی‌شناسی. این که این روزها یکی خانه‌اش را حسینیه می‌کند و نذری می‌دهد، دیگری شعر می‌گوید، گروهی طبل و سنج می‌زنند و دسته سینه‌زنی را هدایت می‌کنند نیز تجلی همین عشق است. هر کس به طریقی نوکری و عرض ارادت می‌نماید. حسینیه ما هم استودیوی ماست. مگر می‌شود جن و ملک بر آدمیان نوحه کنند و ما ساکت باشیم؟ گفت: «از هر کرانه تیر دعا کرده‌ام روان/ باشد کزان میانه یکی کارگر شود». هر کداممان به بیان و شیوه خودش هر آنچه از دستش برمی‌آید انجام می‌دهد منتها چون نمود عشق‌ورزی ناچیز ما به ساحت حضرت اباعبدالله(ع)‌ در رسانه است خودش را بیشتر نشان می‌دهد.

حسن سلطانی

البته یک دلیل دیگر هم می‌تواند این باشد که مجریان مذهبی و مناسبتی ما معمولا خشک و رسمی و اتوکشیده‌اند و این ویژگی بین آنها و گویندگان خبر مشترک است؟

حسن سلطانی : نه. قبول ندارم. خشک و رسمی و اتوکشیده بودن گوینده‌های خبر مربوط به دهه‌های قبل بود.

خب شما هم مربوط به همان دهه‌ها هستید دیگر؟!

حسن سلطانی : البته نه به این قرص ومحکمی که شما می‌گویید. من در برنامه‌های معارفی هم قائل به خشک و رسمی بودن نیستم. ماه رمضان امسال نیز که برنامه‌ زنده سحرگاهی نسیم بیداری را روی آنتن شبکه قرآن داشتم همین رویه را در پیش گرفتم. در این برنامه، مطلب عرفانی گفتم، دعا و نیایش خواندم و حتی با استاد کریم‌خانی که در استودیو، مناجات می‌خواند همراهی کردم؛ خیلی هم با مخاطبم راحت بودم. البته راحت اجرا کردن با ادب رسانه‌ای را رعایت نکردن، ۲ مقوله جدا از هم است که نباید با هم اشتباه گرفته شوند. همواره و در همه حال باید برای رسانه حرمت قائل باشیم و ببینیم فضای عمومی کشور چگونه است. مثلا وقتی در ایام محرم همه حالت حزن و اندوه دارند ما هم باید مثل آنها باشیم تا پای صحبت و برنامه‌مان بنشینند و بگویند: «جانا سخن از زبان ما می‌گویی». در واقع برنامه مناسبتی تلویزیون در ماه محرم باید مکملی برای مجالس و آیین‌های سوگواری که مردم در آن شرکت می‌کنند، باشد و رنگی از حال و هوای جامعه و آدم‌هایش داشته باشد. مجری برنامه‌ معارفی نیز باید علاوه بر راحت و صمیمی بودن با کارشناس و مخاطب، حالت حزن‌آلودش را حفظ کند و برنامه را سنگین و رنگین اجرا نماید. این درست نیست که بگوییم مخاطب این شیوه را نمی‌پسندد زیرا اجرای هر برنامه‌ای تعریف خودش را دارد.

همین که مجری، لباس سیاه و کت و شلوار بپوشد، محاسن و لحن و چهره اندوهناک داشته باشد و چند بیت شعر و حدیث بی‌دردسر بخواند کافی است؟

حسن سلطانی : نه. اینها که شما گفتید ظاهر قصه است و همه ماجرا نیست. حفظ ظاهر به تنهایی مثل این است که شما یک ظرف بلورین گرانقیمت داشته باشید، اما چیز به درد بخوری در آن نریزید. خب ظرف خالی که به کار نمی‌آید، فقط دکور است. ظرف و مظروف هر دو باید همگن باشند. مجری برنامه مناسبتی علاوه بر رعایت این ضوابط و رنگ و لعابی که مخاطب انتظار دارد باید باورش هم این باشد، سواد دینی و معارفی داشته باشد و در مسیر درست حرکت کند. اگر حرف‌های کم‌مایه و بی‌محتوا بزند، شعر سست بخواند و سوال بی‌ربط بپرسد جایگاه خود و برنامه‌اش متزلزل شده و روح معارفی کار از بین می‌رود. روح معارفی این است که شما حرف خوب بزنی، خوب حرف بزنی و از خوبان عالم بگویی تا رهاوردی نصیب مخاطب شود وگرنه زیانکار می‌شوی و باید در محضر پروردگار عالمیان پاسخگو باشی. دنیایی که حلالش حساب دارد وای به حال ناحسابش! باید به خدا پناه ببریم. اگر وقت مردم و تاثیری که از آنچه می‌گوییم انتظار داریم برایمان مهم نباشد حسابمان با کرام‌الکاتبین است. بنابراین در برنامه‌های معارفی این حسابرسی و بررسی‌ها باید دقیق‌تر باشد.

چگونه می‌توان درباره شعائر دینی، برنامه اجرا کرد و شعاری نبود؟

حسن سلطانی : اگر دین را به زبان دین نشر دهیم به گونه‌ای که فهم راحت و آسانی داشته باشد و قبل از هر کس، خودمان به آنچه می‌گوییم از صمیم قلب باور داشته باشیم چنین برداشتی پیش نمی‌آید. مجری برنامه مذهبی باید عملگرا و متصف به صفات دینی باشد. معارف ناب را با گوشت و خون و پوستش لمس کرده و با آن بزرگ شده باشد تا حرفش در مخاطب تاثیر بگذارد زیرا «آه صاحب درد را باشد اثر».

به نظر شما رسانه، نگاه مناسبتی ـ تاریخی به دین دارد؟

حسن سلطانی : تا حدودی بله. دین فقط متعلق به مناسبت‌ها نیست و در همه شوون زندگی و برنامه‌سازی باید بروز و ظهور داشته باشد. علاوه بر برنامه‌های مستقل معارفی، سایر گروه‌های برنامه‌ساز در حوزه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و… نیز باید پیام و محتوای دینی را در لایه‌های میانی تولیداتشان داشته باشند.

قبول دارید که با همین نگاه هم برخورد مناسبی نداریم و تازه دقیقه ۹۰ یادمان می‌افتد که مثلا مُحرم نزدیک است و…؟

حسن سلطانی : بله. تقریبا در همه مناسبت‌هایمان چنین شتابزدگی‌هایی را داریم. نمی‌دانم چرا وقتی به کمک تقویم می‌توانیم مشخص کنیم که مثلا ماه رمضان ۹۵ در چه فصل و روزی از سال آغاز می‌شود، از همین الان نمی‌نشینیم با فراغ بال برایش برنامه‌ریزی کنیم؟ چرا از ۴ ماه قبل به مُحرم فکر نمی‌کنیم؟ و… متاسفانه این آفت و نقطه ضعف هست و تنها به برنامه‌های معارفی و مناسبتی هم محدود نمی‌شود. دقیقه ۹۰ بودن در سایر بخش‌ها و کارها هم مشهود است و باید چاره‌ای برایش بیندیشیم.

حسن سلطانی

خود شما کی باخبر شدید که این ایام روی آنتن خواهید بود‌؟

حسن سلطانی : معمولا بین۲ هفته تا ۱۰ روز مانده به شروع برنامه، مجری را مطلع می‌کنند. گاهی اوقات نیز تا ۲۴ ساعت قبل از آغاز کار هنوز تکلیف روشن نیست.

تلویزیون می‌تواند در برابر جاذبه هیات، منبر و مسجد بایستد؟

حسن سلطانی : بنا نیست بایستد ما باید در طول هم حرکت کنیم نه این که در عرض یکدیگر باشیم. اگر ماموریت رسانه و هیات را از هم تفکیک کنیم این سوال پیش نمی‌آید.

بعضی‌ها فکر می‌کنند تاثیرگذاری هیات و تلویزیون یکی است در حالی که اصلا چنین نیست. شما در هیات با مداح، سخنران و سایر عزاداران، نفس به نفس و چهره‌به‌چهره‌اید و حال و هوای خاص محیط، تمرکز‌تان را برمباحث مطروحه بیشتر می‌کند. ضمن این که وقتی به قصد عزاداری لباس می‌پوشید و از خانه بیرون می‌روید قطعا می‌خواهید نهایت استفاده را از جلسه و محفلی که انتخاب کرده‌اید ببرید و می‌برید، اما مخاطبی که در خانه نشسته و تلویزیونش روشن است احتمالا همزمان با تماشای برنامه، کارهای دیگری هم انجام می‌دهد و همه حواس و تمرکزش به آنچه پخش می‌شود نیست. بنابراین به طور طبیعی تاثیرگذاری هیات به مراتب بیشتر از تلویزیون است. هرچند اگر تعریف دقیقی برای پخش برنامه‌های سوگواری از تلویزیون داشته باشیم و براساس ویژگی‌ها و معیارهای رسانه جلو برویم این دو می‌توانند مکمل یکدیگر باشند. در واقع از اینجا به بعد به هنر ما برمی‌گردد. خیلی از جلسات عزاداری ممکن است بسیار باحال و سوزناک باشند و بر مخاطبانشان تاثیر بگذارند، اما این به آن معنا نیست که اگر از تلویزیون پخش شوند هم همان‌قدر جذاب خواهند بود.

این که چه زمانی، چطور و با چه‌کم و زیادهایی روی آنتن بروند به انتخاب درست و سلیقه حرفه‌ای برنامه‌ساز بستگی دارد، زیرا برخی از بخش‌های چنین جلساتی، خاص هیات است و قابل پخش نیست و از سوی دیگر، قسمت‌هایی منحصرا مناسب تلویزیون می‌باشد. حتی چگونگی تصویربرداری از این مجالس نیز مهم است. گاه برخی بی‌دقتی‌ها و عدم رعایت بعضی مسائل زیبایی‌شناسانه که لازمه کار رسانه است از جذابیت‌های سمعی و بصری برنامه می‌کاهد و این انصاف نیست بازتاب واقعه‌‌ای که حضرت زینب(س)‌ در موردش می‌فرماید: «و ما رایت الاجمیلا» به زیبایی هر چه تمام‌تر بر قاب تصویر ننشیند. با قدری وسواس و سختگیری می‌توان ویژگی‌ها، قابلیت‌ها و اثرگذاری‌های هیات را با گستره میلیونی مخاطبان تلویزیون، چند صد برابر کرد.

به عنوان یک مخاطب دیندار اهل هیات و رسانه از برنامه‌های مذهبی و مناسبتی رادیو و تلویزیون راضی هستید؟

حسن سلطانی : به طور نسبی بله اما قدری بیش از آنچه هست باید زحمت بکشیم، وقت بگذاریم و دقت و حساسیت بیشتری در تمام سطوح فنی و انسانی برنامه‌های معارفی به خرج دهیم زیرا وضعیت مطلوب فعلی قانع‌کننده و رضایتبخش نیست و توقع و انتظار، خیلی بیش از اینهاست.

و آخرین پرسش این که اگر عاشورای سال ۶۱ هجری در کربلا بودید…؟

حسن سلطانی : به قولی: «عاشورا هر روز درون ما اتفاق می‌افتد؛ خدا کند حسین ‌دلمان را به یزید نفس نفروشیم!»

نظرات