بیوگرافی و عکسهای نگار عابدی بازیگر
بیوگرافی و عکسهای نگار عابدی بازیگر
بیوگرافی نگار عابدی
نگار عابدی (زادهٔ ۱۸ بهمن ۱۳۴۹ در اهواز) بازیگر زن ایرانی است که در رشته تئاتر از دانشکده هنر و معماری فارغالتحصیل شدهاست. وی در ابتدا در دانشگاه در رشته زبان انگلیسی آغاز به تحصیل کرد ولی با دیدن آگهی کلاس بازیگری در یکی از مجلات و ثبتنام در آن کلاس به سمت بازیگری کشیده شد. فعالیت اصلی وی تئاتر است و در نمایشهایی چون «بازگشت به خان نخست» به کارگردانی محمد رضاییراد و «آندرانیک» به کارگردانی حمید پورآذری ایفای نقش نمودهاست. وی در فیلمهای کوتاهی چون «هدیه» و «خط مستقیم یک دایره» بازی کردهاست. عابدی فعالیت سینمایی خود را از سال ۱۳۸۷ و با فیلم مانا آغاز کرد.
با اینکه مادرش نقاش و طراح لباس بوده است ولی برای خانواده اش قابل باور نبوده است که وی به سمت بازیگری برود ، زیرا جو حاکم بر خانواده و فامیل شان به صورتی بوده است که همه دنبال تحصیلات بالا و اکثرا در رشته هایی مانند مهندسی ، پزشکی و معلمی تحصیل کرده اند.
همسر نگار عابدی
نگار عابدی از همسرش هدایت هاشمی جدا شدهاست و به همراه دخترش زندگی میکند.
فیلم شناسی نگار عابدی
تئاتر
مصاحبه (محمد رحمانیان)، تالار چهارسو، ۱۳۷۸
مجلسنامه (محمد رحمانیان)، تالار چهارسو، ۱۳۷۸
روی زمین (افروز فروزنده)، تالار سایه، ۱۳۸۲
آندرانیک (حمید پورآذری)، تئاتر شهر، ۱۳۸۲
زنی که زیاد میدانست (علیرضا اولیایی)، تئاتر شهر، ۱۳۸۲
تیغ کهنه (نادر برهانیمرند)، تالار چهارسو، ۱۳۸۳
هر چی دلت بخواد (حمید پورآذری)، تالار سنگلج، ۱۳۸۳
مهاجران (حمید پورآذری)، تئاتر شهر، ۱۳۸۳
رؤیای بسته شده به … (آروند دشتآرای)، کارگاه نمایش، ۱۳۸۴
دُن کیشوت (علیاصغر دشتی)، تالار قشقایی، ۱۳۸۴
کبوتری ناگهان (عباس غفاری)، تالار نو، ۱۳۸۴
بازگشت به خان نخست (محمد رضاییراد)، تالار قشقایی، ۱۳۸۴
اسبهای آسمان خاکستر میبارند (علی رازی)، تالار چهارسو
بیوههای غمگین سالار جنگ (هادی عامل)، تالار نو، ۱۳۸۵
یک تنبیه با شکوه (نرمین نظمی)، تالار مولوی، ۱۳۸۶
خانه (کیومرث مرادی)، تالار قشقایی، ۱۳۸۸
آسمان روزهای برفی (محمد عاقبتی)، تالار مولوی، ۱۳۸۸
ملا نصرالدین (علیاصغر دشتی)، تالار مولوی، ۱۳۸۸
مرثیهای برای یک سبکوزن (ایوب آقاخانی)، تالار سایه، ۱۳۸۸
آخرین پر سیمرغ (اشتفان وایلند)، تئاتر شهر، ۱۳۸۸ فرایبورگ (آلمان)، تئاتر مارین باد، ۲۰۱۰
ورود آقایان ممنوع (کتایون فیضمرندی)، تالار قشقایی، ۱۳۹۰
«لباسی برای میهمانی» (محمد رحمانیان)، تهران، جشنواره بینالمللی تئاتر فجر
«افسون معبد سوخته» (کیومرث مرادی)، تهران، نوزدهمین جشنواره تئاتر فجر
«چراغها را خاموش نکنید» (هومن برقنورد)، مشهد، یازدهمین جشنواره دفاع مقدس
«فکاهی نامهٔ یک زن» (لیلی عاج)، تهران، پانزدهمین جشنواره تئاتر دانشجویی
«شهادتخوانی قدمشاد مطرب» (محمد رحمانیان)، تهران، بیستمین جشنواره تئاتر فجر
«مادر بزرگ یک مقدمه» (حمید پورآذری)، تهران، بیستودومین جشنواره تئاتر فجر
«بهمن» (افروز فروزند)، تهران، تئاترشهر – سالن سایه، ۱۳۹۴
«مافیا» (افروز فروزند)، تهران، تئاتر باران، جمعه و اسفند ۱۳۹۵
تلهتئاتر
«تیغ کهنه» (نادر برهانیمرند)، شبکه ۴ جام جم
سینمایی
سد معبر (۱۳۹۵)
دارکوب (۱۳۹۵)
صدای منو میشنوید؟ (۱۳۹۵)
آبنبات چوبی (۱۳۹۴)
نیم (۱۳۹۴)
خانهای کنار ابرها (۱۳۹۲)
شب بیرون (۱۳۹۲)
گنجشکک اشیمشی (۱۳۹۲)
دهلیز (۱۳۹۳)
یه حبه قند (۱۳۸۸)
مانا (۱۳۸۷)
فیلم کوتاه
«خط مستقیم یک دایره» (امیر موسوی)
«هدیه» (سعیده خصوعی)
«کاشکی» (امیر موسوی)
«زندگی، رنگ بِژ» (پیروز کرمی)
فیلم تلویزیونی
سایههای بلند گناه (۱۳۸۸ شهرام شاهحسینی)
مجموعه تلویزیونی
نگرانی (کاوه سجادی حسینی) – شبکه ۲
جنگ دوستانه ۱و۲ (محمد رحمانیان)
گَپ به عنوان بازیگر مهمان (محمد رحمانیان)
دودکش (۱۳۹۲ محمدحسین لطیفی)
شمعدونی (۱۳۹۳سروش صحت)
گاهی به پشت سر نگاه کن (۱۳۹۳ مازیار میری)
تعبیر وارونه یک رؤیا (۱۳۹۴ فریدون جیرانی) – شبکه ۱
حالت خاص (۱۳۹۴ افشین اربابی) – بازیگر مهمان -شبکه نسیم
پادری (۱۳۹۵ محمدحسین لطیفی) – شبکه ۱
آرام میگیریم (۱۳۹۵ روحالله سهرابی) – شبکه ۲
هست و نیست (۱۳۹۵ حسین سهیلی زاده) – شبکه ۲
لازم به ذکر است که وی در سریال حکایت کمال در حال بازی است.
جوایز و افتخارات نگار عابدی
جایزه سوم بازیگری برای «لباسی برای میهمانی»، هجدهمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر
جایزه کانون ملی منتقدان برای «آندرانیک»، ۱۳۸۲
جایزه دوم بازیگری برای «فکاهی نامهٔ یک زن»، پانزدهمین جشنواره تئاتر دانشجویی
برگزیده بازیگری سال، جشن بازیگر برای «دن کیشوت»، «بازگشت به خان نخست»، «کبوتری ناگهان» ؛۱۳۸۵
جایزه دوم بازیگری برای «چراغها را خاموش نکنید»، مشهد، جشنواره یازدهم تئاتر دفاع مقدس، ۱۳۸۳
جایزه یونیسف برای فیلم سینمایی «مانا»، ۱۳۸۷
نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم زن در سی و ششمین دوره جشنواره فیلم فجر، برای فیلم «دارکوب» ۱۳۹۶
مصاحبه با نگار عابدی
رفاقت من با دخترم
رابطه من و دخترم از همان ابتدا یک رابطه دوستانه بود، به نظرم وقتی بچه ها با پدر و مادرشان رفیق هستند، راحت تر مسائل شان را با آنها در میان می گذارند، «ِاِمای» من هم از همان دورانی که کم سن و سال بود تا حالا که کلاس اول ابتدایی رفته عادت کرده همه چیز را برایم تعریف کند، همین موضوع ما را به شدت به هم نزدیک می کند هر چند با گذشت سال ها او هنوز با کار من کنار نیامده و مدام می گوید«مامان سر کار نرو و پیشم بمون» اما من در جوابش می گویم سرکار می روم تا برایت پول در بیاورم، جواب او هم که خیلی جالب است می گوید باشه «برو پول در بیار که من رو پارک ارم ببری» (صدای خنده هر دو ما در فضا می پیچد) .
«اِما» دوست دارد بازیگر شود اما من و پدرش نه
اِما از همان دوران کودکی اش به بازیگری علاقه مند بود و در این حرفه هم استعداد دارد. اولین بازی اش را هم وقتی دو سالش بود در فیلم سینمایی «یه حبه قند» انجام داد، هرچند من و پدرش هیچ کدام تمایلی نداریم که او وارد عرصه بازیگری شود. ولی اگر بخواهد وارد این حوزه شود هم مخالفت نمی کنیم چون معتقدیم افراد باید خودشان برای سرنوشت شان تصمیم بگیرند. او یکی از مخاطبان جدی تئاتر است و نکته جالب اینجاست که هروقت من و پدرش روی صحنه هستیم آن کار را بیش از ۱۰بار تماشا می کند و مورد نقد قرار می دهد. خوشبختانه او درسش هم خیلی خوب است و به موسیقی هم علاقه دارد، به همین دلیل دوست دارم او در چند زمینه پیشرفت کند و تنها به شکل تک بعدی رشد نکند.
یک آگهی سرنوشتم را تغییر داد
علاقه ا م به بازیگری همان طور که اشاره کردم از دوران کودکی ام همراهم بود اما تا زمانی که به ۲۰ سالگی رسیدم فرصتی برای ابرازش پیدا نکردم. یادم است سال اول دانشگاه بودم و در رشته زبان انگلیسی درس می خواندم که آگهی کلاس بازیگری در یکی از مجلات نظرم را به خودش جلب کرد، حس کردم الان وقت آن فرا رسیده که بازیگری را به شکل جدی تجربه کنم، به همین خاطر در آن کلاس ثبت نام کردم، کار تدریس بازیگری در آن مجموعه بر عهده مهتاب نصیرپور و رویا تیموریان بود، بعد از مدتی وقتی خانم نصیرپور علاقه و پشتکارم را در عرصه بازیگری دید مرا به همسرش محمد رحمانیان برای بازی در یک نمایش معرفی کرد. بعد از آن اثر به شکل جدی وارد عرصه تئاتر شدم و برایم به قدری این هنر جدی شد که تا مدت ها وسوسه ای برای ورود به کار تصویر نداشتم.
بعد از جدایی با خانواده ام زندگی می کنم
وقتی دخترم هنوز به دبستان نرفته بود من و همسر سابقم، هدایت هاشمی حس کردیم که مسیر زندگی مان را باید از هم جدا کنیم به همین خاطر مدتی به اتفاق دخترم به منزل پدر و مادرم رفتم تا کارهای مربوط به جدایی انجام شود. بعد از طلاق مان هم دخترم باید به دبستان می رفت به همین خاطر دوست نداشتم دوباره به او شوکی وارد کنم و با تغییر محل زندگی کنونی اش باعث به هم ریختگی روحیه اش در ابتدای ورود به مدرسه شوم. ترجیح می دادم همه چیز در کمال آرامش رخ دهد از طرفی دخترم اِما از دوران کودکی با پدر و مادرم ارتباط نزدیکی داشت و حضور در کنار آنها برای هر دوی ما آرامبخش است. ضمن اینکه می خواستم به لحاظ مالی به ثبات بیشتری برسم سپس زندگی مستقل و دونفره ام را با دخترم آغاز کنم. به همین خاطر ترجیح دادم تا آن زمان از حمایت پدر و مادرم برخوردار باشم.
چرا خانم کوچیک سریال پس از باران نشدم
برای من به قدری کار در عرصه تئاتر جدی بود که به بازیگری در تصویر حتی فکر هم نمی کردم و اگر پیشنهادی هم در این حوزه به من می شد آن را رد می کردم. یادم است برای ایفای نقش خانم کوچیک از من دعوت شد اما به قدری بازی در تئاتر برایم مهم بود که آن پیشنهاد را رد کردم، همین موضوع را در فیلم سینمایی «خیلی دور خیلی نزدیک»تکرار کردم. بی تردید اگر پیشنهاد بازی در سریال پس از باران را قبول می کردم مسیر بازیگری ام به طور کامل تغییر می کرد هرچند گاهی خودم را به خاطر این تصمیم مورد پرسش قرار می دهم اما از سویی فکر می کنم من زمانی وارد عرصه تصویر شدم که جایگاهم در آن شکل گرفته بود و کسی نمی توانست با یک نقش جایم را چندان تغییر دهد.
ارزش مادر شدن
برخی از بازیگران فکر می کنند با ازدواج و بچه دار شدن شان جایگاه شان در بازیگری به مخاطره می افتد و باعث می شود که نتوانند مانند سابق کار کنند درحالی که در کشورهای صاحب سبک در عرصه بازیگری ما شاهد آن هستیم که چهره های مطرح تشکیل خانواده می دهند و صاحب خانواده پرجمعیتی هم می شوند. فکر می کنم باید جلوی این موج را که به نظر می رسد پشت آن عمدی هم در کار باشد را گرفت و اجازه داد افراد در فضای سالمی به حرفه بازیگری بپردازند. شاید به شکل مقطعی بازیگران بتوانند به واسطه چهره و موقعیتی که ایجاد می کنند پیشرفت کنند اما شک نداشته باشید چون جایگاهی که در آن قرار گرفتند واقعی نیست خیلی زود از آن جایگاه کنار کشیده می شوند و فرد دیگری آن جایگاه را تصاحب می کند به همین خاطر همواره سعی کردم در عرصه بازیگری در فضای سالمی حرکت کنم هرچند اگر این سلامت مانع از آن شود که پله های ترقی را به سرعت طی کنم و زمان برایم کندتر بگذرد، اما معتقدم جایگاهی که در این شرایط به دست می آورم قابل اتکاست و برای به دست آوردن آن به توانایی و استعدادم تکیه کرده ام.
نظرات